یادداشت‌های یک کتابفروش (9)

خانم مهربانی كه نه شماره تلفن دارد و نه نام و فقط يک گل‌سرخ است، پيام داده «می‌تونم كتاب سفارش بدهم؟»

باران می‌بارد و كسی داخل كتابفروشی نيست. همای دارد می‌خواند و چايی بهاره‌ی لاهيجان هم به تلخی نشسته روی زبانم. تندی برايش می‌نويسم در تلگرام: «با افتخار.»

كتاب‌هايش را انتخاب می‌كند كه مثل تمام انتخاب‌های اين‌روزها «ملت عشق و ما تمامش می‌كنيم و خودت باش دختر و ميشل شدن و راهنمای مردن با گياهان دارویی» توی ليست‌اش هست و خيلی دوست دارم بدانم اين ليست‌ها از كجا به دست می‌آيد.

بعد برايش می‌نويسم قيمت كتاب‌ها را و هزينه پست را و جمع كل هر دو را.

تشكر می‌كند و می‌گويد «خيلی خوشحال شدم كه شما را پيدا كردم. از اروميه پيام می‌دهم.»

حس اين‌كه دنيای امروز چقدر بزرگ شده و اينجا نشستی و براي اروميه و ماكو و لاهيجان و آق‌قلا و بيرجند و چابهار و ايذه و ... همه جا كتاب می‌فرستی، خيلي حس خوشايندی است.

رفته پول را بريزد و خيلی دوست دارم ازش بپرسم «چطوری ما را پيدا كرديد؟» كه نمی‌نويسم و برای شما می‌نويسم‌

‌«راستی چطوری كتابفروشی آموت را پيدا كرديد؟»‌

 

کتابفروشی آموت امکان ‌#ارسال_کتاب به سراسر ایران را دارد. برای سفارش کتاب فقط کافی است عناوین کتاب‌های درخواستی خود را در پیام‌رسان واتساپ یا تلگرام برای‌مان بفرستید.

 

https://www.instagram.com/p/Bvdp42oHak9/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=c6m5n0tznb2k

سایت فروش

آموت در آپارات

آموت در شبکه های اجتماعی

 

دانلود کتابنامه آموت

کتابفروشی آموت

 

تمامی حقوق مطالب محفوظ است 2023© طراحی شده بوسیله کتابدار

جستجو