شرایط اقتصادی کتابخوانها را به سمت نسخههای الکترونیک میبرد
علی نعیمی: این روزها سومین رمان بهنام ناصح نویسنده و روزنامهنگار ایرانی به چاپ رسیده و وارد بازار کتاب شده است.
ناصح که پیش از این پیشینه نوشتن ۲ رمان «ایراندخت» و «پروانهای روی شانه» را داشته در سومین اثر خود یعنی «خاطرات خانه ابری» به سراغ فضای جدیدی رفته است. ناصح به خاطر ۲ اثر قبلی خود برنده جایزههای مختلف ادبی شده است و نشر آموت سومین رمان او را به سیاق ۲ اثر پیشین او به چاپ رسانده است. با بهنام ناصح پیرامون کتاب تازهاش و اوضاع نشر و اقتصاد نشر صحبت کردیم که در ادامه میخوانید.
کتاب «خاطرات خانه ابری» سومین تجربه شما در رماننویسی است. چقدر فضای کار را به آثار پیشین خود نزدیک میدانید و تا چه اندازه سعی کردید از فضایی که پیشتر در رمانهایتان ترسیم کردید فاصله بگیرید؟
هر کدام از رمانهایم با آثار قبلی تفاوتهایی دارد؛ درواقع در هرکدام از آنها خواستهام مطابق با درونمایه داستان، شیوه متفاوتی برای روایت انتخاب کنم. رمان «ایراندخت» اثری «شبهتاریخی» است و رمان «پروانهای روی شانه» درونمایهای جامعهشناختی و روانشناختی دارد اما در «خاطرات خانه ابری» خواستهام جدا از همه دیدگاهها بیشتر به قصه توجه کنم و از این نظر میتوان گفت اثری قصهگو است و البته شکل روایت متفاوت و کمی پیچیدهتر دارد؛ البته در این زمینه خیلی سعی نکردهام بلکه برعکس بیشتر خودم را آزاد گذاشتهام تا داستان شکل روایت را برایم تعیین کند، برای همین میتوانم بگویم با اینکه از آثار قبلی کمی تکنیکیتر است، خواندنش چندان دشوار نیست.
ایده اصلی رمان «خاطرات خانه ابری» بر چه مبنایی در ذهن شما شکل گرفت و روند نگارش آن چقدر به طول انجامید؟
این رمان ترکیبی از فرآیندی پیچیده از اجرای مختلف، شامل خاطرهها و شنیدهها از اقوام دور و نزدیک، حکایتهای تهنشین شده در حافظه و تجربههای زیستی است که همه از فیلتر خیال گذشته، پرورش پیدا کرده و رشد کرده است؛ این اجزا بهگونهای درهم تنیده شده که دیگر شباهتی به نطفه اولیه خود ندارند. از این نظر میتوان گفت روند نگارش آن بیش از ۴۰ سال طول کشیده است یعنی از زمانی که میتوانستم خاطرهای را درک کنم و به یاد بسپارم اما اگر منظور زمان نوشتن است، نزدیک به ۳ سال کار نوشتن و بازنویسی آن طول کشید.
اینکه یک نویسنده در آثار خود همواره بر یک نوع نگارش و یک نوع فضا تمرکز کند میتواند منجر به خلق امضای ویژه خود پای آثارش باشد یا ریسک در نوشتن فضاها و سبکهای مختلف داستانی برای نویسنده تا چه میزان ضروری است؟
اینکه بگوییم چه کاری چه میزان ضروری است، نوعی نسخه نوشتن برای دیگران به شمار میرود که کاری بیفایده است اما درباره خود تاکنون سعی کردهام خطر کردن در فضاهای مختلف را به تکرار خودم ترجیح بدهم. اگر درست نگاه کنیم در هر دو شیوه ریسک وجود دارد؛ کسی که بتواند در فضاهای یکسانی بنویسد با خطر تکرار و دلزدگی خوانندگان مواجه میشود و کسی که در فضاهای مختلف قلم میزند نیز ممکن است موجب دلسردی خوانندگان قبلی شود چون خیلیها دوست دارند شما همانطور که خودشان دوست یا عادت دارند بنویسید.
با همه اینها تاکنون شیوه دوم را برگزیدهام اگرچه در همهشان رگههایی از اندیشههای مشابه به چشم میخورد و فکر میکنم امضای خودم را دارند.
شرایط اقتصادی این روزهای کشور بر صنعت نشر نیز تاثیرات منفی گذاشته است. شما به عنوان نویسنده و روزنامهنگار که پیشینه فعالیت در حوزههای فرهنگی دارید آینده صنعت نشر را چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه صنعت نشر در موقعیت عادی نیز با توجه به آمار پایین سرانه مطالعه وضعیت چندان خوبی نداشت، چهبرسد به این روزها که با بحران اقتصادی روبهرو هستیم. اقتصاد نشر از چند جنبه به اقتصاد کلی جامعه وابسته است؛ از یکسو بیشتر کاغذ مصرفی و همه دستگاههای چاپ وارداتی هستند و براساس انتظار با بالا رفتن نرخ ارز، بهطور مستقیم هزینه چاپ کتاب افزایش مییابد و از سوی دیگر با افزایش هزینه زندگی، کالاهای فرهنگی ازجمله کتاب از نخستین کالاهایی هستند که از سبد خرید خانوادهها حذف میشود و همین ضربه نهایی را بر پیکر نیمهجان صنعت نشر خواهد زد. از اینرو روزهای نهچندان روشنی را برای بازار کتاب تصور میکنم مگر اینکه در ماههای آینده شاهد تحولات عجیبی در سیاست و اقتصاد کلان کشور باشیم.
با توجه به بحران کاغذ و رشد ابزارهای جدید در فناوری و ورود کتابهای الکترونیک به نظر شما عمر کتابهای کاغذی رو به پایان است؟
با قاطعیت نمیتوانم بگویم که این اتفاق خواهد افتاد همانطور که در کشورهای اروپایی و امریکا چنین اتفاقی نیفتاده است و کتابهای الکترونیک نیمی از بازار را به خود اختصاص داده است. مقوله گسترش استفاده از کتابهای الکترونیک در کشور، هم موضوعی فرهنگی است و هم اقتصادی. برای بسیاری از مردم هنوز مطالعه کتاب کاغذی خوشایندتر و لذتبخشتر است و تعداد زیادی از افراد مسنتر که بخش اعظم اهل مطالعه را تشکیل میدهند، آشنا به استفاده از کتابهای الکترونیک(بوکریدرها) نیستند؛ همین عوامل موجب میشود از نظر فرهنگی موانعی برای گسترش «ایبوک»ها وجود داشته باشد. با این حال با توجه به بحران کاغذ و گرانتر شدن کتاب در آینده نزدیک، بهنظر میرسد بهناچار بسیاری از کتابخوانها به گونههای غیر فیزیکی کتاب روی بیاورند.
بحران اقتصادی نشر باعث شده است افراد بسیاری در این عرصه با مشکلات معیشتی روبهرو شوند. نویسندگان تا چه میزان از این بحران پیش آمده ضربه میخورند؟
خوشبختانه یا متاسفانه نویسندگی در کشور کار حرفهای نبوده که بحران اقتصاد نشر بتواند بر آن لطمه وارد کند. هماکنون داستاننویسان برای کار ۳سال نوشتن یک رمان، حق تالیفی کمتر از ۳ میلیون تومان دریافت میکنند؛ یعنی نزدیک به ۸۵ هزار تومان برای هر ماه. به نظر شما بود و نبود چنین مبلغی میتواند برای کسی نگرانکننده باشد؟. درواقع نویسندگی در کشور کار دل است ازاینرو بحرانها تاثیری بر آنها ندارد. تنها نگرانی نویسندگان این است که وضعیت اقتصادی مانع چاپ شدن اثر و قطع ارتباط مخاطبان با نوشتههای آنها شود. بیشتر نویسندگان به شغلهای دیگری چون ویراستاری و روزنامهنگاری مشغولند ولی به هر صورت آنها هم جزو همین اجتماعند و بحرانهای اقتصادی بر معیشت آنها تاثیر میگذارد ولی نه به دلیل پول کمتری که از کتابهایشان بهدست میآورند.
ادبیات ایران را قابل رقابت در سطح بینالمللی برای نفوذ در بازارهای جهانی میدانید یا یک ادبیات بومی و با محدوده جغرافیایی که مخاطبان محدودی دارد؟
نمیتوان برای ادبیات حد و مرزی مشخص کرد چون ادبیات از ذات انسان نشأت میگیرد و ذات انسان در همه مناطق جهان یکی است. حتی اختلاف فرهنگها هم نمیتواند بر شباهتهای فرهنگی و مشترکات انسانی سایه بیندازد از اینرو میتوان گفت ادبیات ایران میتواند خارج از مرزهای خود هم مطرح شود اما چرا به صورت بالفعل این مهم انجام نشده پرسش دیگری است.
برخی بیان میکنند کیفیت بسیاری از آثار تولیدی در ایران به قدر شاهکارهای جهانی نیست. شاید این موضوع درست باشد ولی مگر تمام آثاری که به فارسی برگردانده میشوند شاهکار ادبی هستند؟! خیر. بسیاری از آنها جزو دسته پرفروشها و عامهپسندند. از اینرو فکر میکنم همین ادبیاتی که داریم با بضاعتی که دارد باید بهتر به جهان معرفی شود.
برای این کار باید نویسندگان بتوانند در مرحله نخست نظر مخاطبان داخلی را جلب کنند سپس بنگاههایی برای ترجمه و معرفی این آثار ایجاد شود و فعالیتشان را بیشتر کنند یا آثار مطرح به ناشران خارجی معرفی شوند. البته شاید پیش از هر چیز باید مشکل کپیرایت در کشور حل شود تا ناشران خارجی هم به عنوان ملتی متمدن سراغ ما و ادبیات ما بیایند.
توصیه شما برای نویسندگان جوانی که فکر میکنند میتوانند بنویسند اما مجالی برای آنها نیست چیست؟ چطور میتوانند به عنوان یک نویسنده فعالیت کنند و باید چه کارهایی انجام دهند؟
هیچوقت نتواستم بهانه وقتنداشتن را برای داستانننوشتن بپذیرم. اگر زندانیان انفرادی، سربازهای دوره آموزشی و مادران دارای فرزند شیرخوار را از این موضوع مستثنا کنیم، به گمانم اگر کسی نویسنده باشد هر جور باشد مینویسد و اگر کسی با همه ادعای ذوق و خلاقیت چیزی ننوشته هنوز نویسنده نشده است.
برای نوشتن بیشتر از وقت به انضباط نیاز است؛ اینکه هر روز بنویسید حتی چند دقیقه. «خاطرات خانه ابری» سومین رمان من است. فارغ از اینکه این آثار کیفیت ادبی دارند یا نه، تاکنون ۳ رمان نوشتهام و خوب است بدانید برای هیچکدام از آنها روزی بیش از نیمساعت وقت نگذاشتهام اما هر روز نوشته یا بازنویسی کردهام. کافی است نگاهی به کارهای روزانهمان بیندازیم و ببینیم چه میزان صرف تماشای تلویزیون میشود، چقدر در فضای مجازی از این شاخه به آن شاخه میرویم، چند دقیقه با تلفن به درد و دل میپردازیم.
به نظرم در جهان چیزی به معنی «وقت نداشتن» وجود ندارد، آنچه وجود دارد اولویتهای ما در زندگی است، اگر اولویت شما پاک کردن چندباره منزل از گرد و خاک یا دیدن آگهیهای بین سریالهای تکراری تلویزیون است، من به این انتخابها احترام میگذارم ولی مطمئن باشید اگر داستاننویسی جزو ۳ اولویت نخست از ۱۰ اولویت زندگی روزانهتان نیست، هیچوقت نویسنده نمیشوید.
برنامه شما برای نگارش آثار بعدیتان چیست و چه کارهایی را بعد از رمان «خاطرات خانه ابری» برای انتشار آماده کردهاید؟
هر روز مینویسم و نیمی از رمان جدیدم را نوشتهام. مثل رویهای که تاکنون داشتهام فضای آن با آثار قبلی متفاوت است. دوست ندارم تا کاری را به انجام نرساندهام زیاد درباره آن صحبت کنم چون معتقدم وقتی کسی درباره کاری که هنوز تمام نشده حرف میزند بخش زیادی از انرژیاش را برای اتمام آن از دست میدهد چون تا وقتی حرف نزدی میخواهی زودتر تمامش کرده و به دیگران نشانش بدهی ولی زمانی که دربارهاش حرف میزنی بخشی از این انگیزه را از دست میدهی. فقط همینقدر بگویم که داستان فضایی فانتزی دارد و با اسطورهها پیوند خورده است.