روزنامه فرهیختگان: کترینا اینگلمن سوندبرگ (سوندبری) نویسنده سوئدیِ متولد سال 1948 یکی از محبوبترین نویسندگان ادبیات عامهپسند تاریخی در این کشور است. سوندبرگ که 18 اثر داستانی را در کارنامه ادبی خود ثبت کرده است، تحصیلکرده رشته تاریخ هنر است و بیشتر عمر خود را صرف باستانشناسی دریایی و موزه کرده است. سوندبرگ داستانهای خود را با محوریت زندگی و تاریخ وایکینگها نوشته است. از جمله مشهورترین آثار او «نقره وایکینگها» (1997) و «طلای وایکینگها» (1999) است که در مجموع تاکنون 90 هزار جلد فروش داشتهاند.
فعالیت در این ژانر سبب شد سوندبرگ در سال 1999 جایزه ادبی وایدینگ را بهخاطر نگارش رمانهای تاریخی عامهپسند به دست آورد. اما مشهورترین اثر او «پیرزنی که تمام قوانین را زیر پا گذاشت»، پس از انتشار در سال 2012 به سرعت مبدل به اثری پرفروش شد و در مدتی کوتاه به 17 زبان ترجمه شد. موفقیت کتاب سبب شد نویسنده رمانی دیگر در ادامه این داستان بنویسد که این اثر نیز در سال 2014 با عنوان «شانس دوباره پیرزن» منتشر شد. مترجم همزمان با ترجمه کترینا اینگلمن سوندبرگ برای انتشار در نشر آموت با این نویسنده به گفتوگو نشسته است که در ادامه میخوانید.
ایده کلی رمان «پیرزنی که تمام قوانین را زیر پا گذاشت» چیست؟
این کتاب درباره پنج آدم 70 سال به بالاست که از نحوه برخورد جامعه با افراد مسن به ستوه آمدهاند. بنابراین آسایشگاهشان را با این فکر ترک میکنند که بهعنوان سارق مشغول به کار شوند چراکه به عقیده آنها شرایط زندانیها در زندان به مراتب بهتر از سالمندها در آسایشگاههاست.
چرا تصمیم گرفتید راجع به چند دوست در یک آسایشگاه سالمندان کتاب بنویسید؟
وقتی اخبار مربوط به بودجه اندک آسایشگاههای سالمندان را میشنوم خیلی ناراحت میشوم. این افراد سالمند کسانی هستند که جامعه امروز ما را ساختهاند و به این ترتیب کاری کردهاند که بسیاری از ما امروز زندگی راحتی داشته باشیم. اما بعد به محض اینکه همین افراد به اصطلاح پا توی سن میگذارند ما با آنها بدرفتاری میکنیم. این درست نیست. بنابراین علیرغم اینکه این اثر سرشار از طنز است در عین حال اعتراضی شدید است به جامعهای که ارزشهای انسانی را به باد فراموشی سپرده است. دلم میخواست این موضوع را برجسته کنم و کاری مردم به فکر سالمندان باشند.
شخصیت مورد علاقه شما در باند بازنشستهها کیست؟
راستش من همه آنها را دوست دارم. البته شخصیت اصلی داستان من مارتاست و من با او احساس نزدیکی بیشتری میکنم اما مغز را هم خیلی دوست دارم و همچنین آناگرتا و کریستینا و شنکش را هم دوست دارم. بنابراین میبینید که انتخاب یکی از آنها کار دشواری است.
فکر میکنید ممکن است خودتان زمانی شبیه مارتا بشوید؟
بله، یا شاید حتی از مارتا هم خشمگینتر شوم. اما دلم میخواهد فکر کنم در دوران پیری آدمی میشوم که بیشتر به فکر تغذیه سالم هستم و البته کمتر از مارتا هم دزدی میکنم.
لحظهای در این داستان وجود دارد که شما آن را بیشتر از قسمتهای دیگر دوست داشته باشید؟
من قسمتی را دوست دارم که باند بازنشستهها تابلوها را از موزه ملی میدزدند. و البته پایان داستان را هم دوست دارم.
رمانهای موردعلاقهتان کدام آثار هستند؟
آثاری را دوست دارم که از خواندنشان حس خوبی پیدا کنم. آثار دیکنز و اسکار وایلد و بسیاری دیگر از نویسندگان انگلیسی را خواندهام. عاشق فیلمهای انگلیسی و البته حس شوخطبعی انگلیسیها هم هستم.
به نظر شما لذتبخشترین قسمت کار نویسندگی چیست؟
راستش را بگویم نویسندگی به من این آزادی عمل را میدهد تا اوقاتم را خودم برنامهریزی کنم و هر کاری را که در دوست دارم در هر جایی که مایلم انجام دهم.
رمان «پیرزنی که تمام قوانین را زیر پا گذاشت» تا به حال به زبانهای مختلف و با عناوین مختلف در 17 کشور ترجمه و چاپ شده است. ممکن است کمی درباره عناوین دیگر این کتاب در زبانهای دیگر برای ما توضیح بدهید؟
عنوان اصلی رمان در زبان سوئدی قهوه و سرقت است. در بعضی کشورها از همین عنوان سوئدی استفاده شده است. مثلا در زبان ایسلندی همین عنوان ترجمه شده است. ترجمه آلمانی با عنوان «ما تازه کارمان را شروع کردهایم» چاپ شده است. ایتالیاییها عنوان «نمیتوانی به هشتاد سالهها اعتماد کنی» را انتخاب کردهاند. عنوان ترجمه نروژی کتاب «شیادی و لیکور تمشک» است و برای ترجمه اسپانیایی از عنوان «یا پول یا زندگیت» استفاده شده است. عنوان ترجمه هلندی هم شبیه عنوان سوئدی است. من عنوانِ انگلیسی «پیرزنی که تمام قوانین را زیر پا گذاشت» را بیشتر دوست دارم چون دقیقا به موضوع کتاب اشاره میکند. یک گروه آدم سالمند که تمام قوانین را زیر پا میگذارند و مارتا هم سردسته آنهاست. شخصا این عنوان را بیشتر درک میکنم.
نوشتن یک اثر جهانی و پرفروش چه حسی دارد؟
خیلی محشر است. از بازخوردهایی که از خوانندهها دریافت کردهام خیلی خوشحالم.
امیدوارید خوانندهها چه برداشتی از کارهای مارتا و اعضای باندش داشته باشند؟
میخواهم بیشتر مراقب افراد سالمند و مراقب یکدیگر باشند. میخواهم خوانندههایم ارزشهای انسانی را به خاطر بیاورند و مهمتر از همه از زندگی لذت ببرند.