مصطفی خلجی (رادیو فرانسه): این روزها در ایران سه رمان «پایان یک مرد»، «شروع یک زن» و «شوهر عزیز من» نوشته فریبا کلهر پرفروشند. نویسنده در این سه رمان، دلشورهها، نگرانیها و به طور کلی دنیای زنانه را با وقایع سیاسی و اجتماعی در هم میآمیزد و با نثری شیرین و خواندنی و گاه طنز، روایت میکند.
ادبیات داستانی ایران در یک دهه گذشته شاهد حضور زنان داستاننویس پرکار و نسبتا موفق، بوده است؛ زنانی که با زبان ساده و اغلب اول شخص داستانها و استفاده از تجربیات شخصی و زنانه خود در بسیاری موارد توانستهاند خوانندگانی برای خود داشته و گوی سبقت را از مردان داستاننویس و گاه حتی با سابقه بربایند.
نمونه بارز این زنان داستاننویس «زویا پیرزاد» است که با نخستین رمان خود «چراغها را من خاموش میکنم» و بعد «عادت میکنیم» خیلی زود و البته با پرهیز از عامهپسندنویسی توانست به جرگه نویسندگان پرمخاطب بپیوندد.
هرچند نقطه قوت رمانهای زنانه همین استفاده از تجربههای ویژه نویسندگان زن بوده، اما به اعتقاد برخی منتقدان این موضوع گاهی به نقطه ضعف آنان نیز تبدیل شده است.
عدم پرداخت داستان در فضاهای گستردهتر از زندگی خصوصی و آنچه خود تجربه کردهاند، و به دام اصطلاحا «رمانهای آپارتمانی» افتادن، از جمله این انتقادات و نقاط ضعف بوده است.
اما نویسندگان زنی که توانستند در کنار زنانهنویسی، موضوعات گستردهتری مثل وقایع تاریخی، اجتماعی را هم مطرح کنند اغلب موفقیت بیشتری کسب کردهاند.
نمونه این آثار، «بازی آخر بانو» نوشته بلقیس سلیمانی و «سهم من» اثر پرینوش صنیعی است. این دو کتاب از جمله رمانهایی است که علاوه بر طرح مسائل زنانه، به بیان مسائل سیاسی، اجتماعی و تاریخی و آثار آنها بر زندگی و رفتار آدمها به ویژه زنان نیز میپردازد.
فریبا کلهر و سهگانهاش
فریبا کلهر، نویسنده سه گانه «پایان یک مرد»، «شروع یک زن» و «شوهر عزیز من» هم به نظر میرسد توانسته در رمانهایش به چنین نتیجهای دست یابد.
چرا که در سه رمان بزرگسال او که هر سه در یک سال منتشر شده و هر سه هم در زمانی کوتاه به چاپ سوم رسیده، این نقطه قوت به چشم میخورد.
فریبا کلهر این سه رمان را به گفته خودش «به عمد» به فاصله کوتاهی از هم منتشر کرده است: «نگارش و نامگذاری این سهگانه به این جهت بود که این سه اثر در سمت و سوی یکسانی به لحاظ طرح مسائل اجتماعی، سیاست و تاثیرات آنها بر روحیات و مناسبات انسانها نوشته شده و از این جهت دوست داشتم این سه کتاب هر سه در سال 1390 منتشر شود.»
عشقهای غیرعادی مردان
«پایان یک مرد» اولین رمان بزرگسال او در سال 90 منتشر میشود. در این رمان هرچند داستان با موضوع عادت خانوادگی عجیب عبدالحسین خان و پدر و پدربزرگ و عموهایش آغاز میشود و تا پایان داستان هم موضوع آن تکرار شده و در پایانبندی داستان هم نقش دارد، اما در واقع شاید ماجرای اصلی زن جوان تحصیلکرده نویسنده و روزنامهنگاری است که قربانی عشقهای غیرعادی مردان و در عین حال نگاه سنتی آنان به خود است.
«فرانک» زن جوان فوق لیسانس فلسفه و داستاننویس، از یکسو به رابطه با مردی زندار اما پر از شعارهای روشنفکرانه تن میدهد که مجتهدش میگوید دختر باکره میتواند بدون اجازه پدر صیغه شود.
مرد هم که مثل خیلیها زنی دارد دور از فهم حرفهای ثقیل و فیلسوفانه خودش، فرانک را برای رابطه تازه انتخاب میکند که کمبود بخش روشنفکرانه رابطه را جبران کند و در عین حال هم نباید به زندگی خصوصی و خانواده مرد لطمهای بخورد.
از سویی فرانک نابرادریای دارد که عاشق اوست. هرچند این موضوع تا پس از مرگ بهروز، نابرادریاش فاش نمیشود. از دیگر سو مردانی در اجتماع دوروبر فرانک از جنس همکار و نویسنده و روزنامهنگار هستند که همین رابطه پنهانی اما شرعی را برای او بر نمیتابند.
در کنار این قضایا، موضوع بسته شدن مطبوعات و دستگیری روزنامهنگاران هم مطرح میشود و فرانک بی دلیل دستگیر و مجبور به اعتراف به جرم ناکرده میشود. بازداشتکنندگان او قصد دارند با اعترافگیری از وی، برای سردبیر روزنامه پاپوش درست کنند و فرانک را مجبور میکنند که بگوید با او رابطه داشته است.
نگاه اشتباه فمینیستها
«شروع یک زن» ماجرای زنیست در همان دوره که مدتی روزنامهنگار بوده، ازدواج میکند و به کانادا میرود و گاه فعالیتهای پراکنده روزنامهنگاری هم با نشریات داخل دارد.
پروین بعد از پنج سال که به ایران برمیگردد و در شرایطی که تصمیم دارد از شوهرش جدا شود با دوست دوران دانشجویی خود بهرام روبهرو میشود و در یکی دو سفر بعدیاش به ایران به او نزدیکتر میشود.
در عین حال به خاطر دوستی با پروین دیگری، از همکلاسیهای دانشکده که اکنون از فعالان حقوق زنان است، با برخی از فمینیستهای ایران آشنا میشود و در تجمع میدان هفتم تیر سال 1385 هم شرکت میکند. در جریان این تجمع و دستگیریهای بعد از آن، پروین در تصمیم خود برای جدایی تجدید نظر میکند و به کانادا برمیگردد و در عینحال آشنایی او با بخشی از فمینیستها او را متوجه نگاه اشتباه این افراد میکند.
استحاله آدمها
«شوهر عزیز من» آخرین رمان این سه گانه باز هم شخصیت اصلیاش دختر جوان 19 سالهای است که خواننده با حوادث زندگی او تا میانسالی همراه میشود. در کنار روایت زندگی او ماجراهای بعد از انقلاب و جنگ تا دوره اصلاحات هم روایت میشود.
آنچه در این رمان بارز است تغییر نگاه و رفتار شخصیتهای اصلی آن است.
سیما که با گذشت سالها از انقلاب، از انقلابیون افراطی که روزگاری با آنها هم حزبی بوده است فاصله میگیرد و در رفتار و نگاه و حتی پوشش خود بازنگری میکند، و کوروش، شوهر سیما، انقلابی و جانباز و یکی از بالاروندگان از دیوار سفارت آمریکا در تهران که اکنون استاد دانشگاه شده و نقدهایی به گذشته خود و همراهانش دارد و همین سبب اخراج او از دانشگاه و سرانجام ترورش میشود.
بهرههایی از نوشتن برای کودکان
فریبا کلهر سالها داستاننویس حوزه کودک و نوجوان بوده است؛ حوزهای که به گفته نویسندگان آن، گاه بسیار جدیتر و سختتر از نوشتن برای بزرگسالان است.
اول از همه نویسنده باید دنیای کودک یا نوجوان را خوب بشناسد و بتواند به زبان آنان سخن بگوید و دیگر این که قصه داشته باشد.
نوشتن برای نوجوان بدون داشتن قصه باختی از پیش معلوم است، چرا که اگر داستان از اول او را جذب نکند، این مخاطب گریزپا به سادگی حاضر به نشستن و خواندن کامل کتاب نیست.
اما فریبا کلهرعلاوه بر این که در این حوزه بسیار نوشته، چه به عنوان روزنامهنگار و چه به عنوان نویسنده، به نظر میرسد موفق هم بوده است.
شاهدش هم داستان «آقای هندوانه» اوست که برنده رتبه سوم دهمین کتاب سال کودک و نوجوان در بخش داستان کودک شده است.
به نظر میرسد تمرین نوشتن برای مخاطب کودک و نوجوان، توانایی کشاندن مخاطب به دنبال خود تا آخر داستان را در کلهر تقویت کرده است.
کلهر در این سه رمان در کنار گفتن از دلشورهها، نگرانیها و به طور کلی دنیای زنانه وقایع سیاسی اجتماعی را هم با نثری شیرین و خواندنی که گاه وجه طنز هم مییابد، روایت میکند. این طنز و این نثر روان و خوش خوان را از سالها نوشتن برای کودکان به دست آورده است.
به عنوان نمونه فریبا کلهر در رمان «شوهر عزیز من» مینویسد: «خیلی سال پیش که هنوز مد نشده بود کسی دماغش را جراحی بکند یعنی مثل امروز نبود که هر کی هر کی باشد و هر کی بتواند پیش هر کی و هر کجا دماغش را عمل کند سوسن در تعطیلات بین دو ترم دماغش را عمل کرد. از قیافه خودش بیزار شده بود. آن هم به خاطر عکسی که در یکی از روزهای آخر سال تحصیلی در دبیرستان شهرآرا انداخته بود. دختری نشسته در میان شش دختر دیگر، با روسری سیاهی که تا قوز دماغش پایین آمده و دو تا گره دوقلو در زیر گلو خورده بود.»
سه دهه تاریخ در سه رمان
در «شوهر عزیز من» بیش از دو رمان دیگر تأثیر رویدادهای تاریخی بر روابط و مناسبات انسانی، در قالب قصه آمده است و در هر سه رمان با زنانی روبهرو هستیم که با ظاهری مدرن، رفتارهایی سنتگرایانه دارند.
از صیغه شدن فرانک نویسنده و فلسفه خوانده گرفته، تا توسل به «امام زمان» و یافتن زمان ظهور در مورد پروین کانادا رفته و تحصیلکرده، و سیمای روزنامهنگار که او هم در موارد بسیار برای آرامش خود به سنت پناه میبرد.
نویسنده در این سه رمان کوشیده است با روایت ماجرای زندگی آدمها در خلال حوادث سیاسی و تاریخی همه چیزهایی را که ممکن است با نگفتن و ننوشتن از خاطرمان پاک شود یا به نسل بعد درست گزارش نشود، حفظ کند.
فضای پلیسی بعد از انقلاب، نگرانی مردم از کمیته و نیروهای خودی، تحمل بمباران و شرایط جنگ، گزینشهای ادارات و دانشگاهها، تحجر، فقدان آزادی، اعترافگیری، مشکلات اقتصادی و در عین حال زندگی که در کنار همه اینها جریان دارد و از همه اینها تأثیر میپذیرد.
کلهر خود درباره این سه رمان میگوید: «در رمان «شوهر عزیز من» گره خوردن زندگی اجتماعی با زندگی عاطفی را میبینیم و ماجرای آن در 10 سال اول انقلاب یعنی سالهای 50 تا 60 روایت میشود. در کتاب «پایان یک مرد» به رویدادهای سالهای 1370 و 1376 پرداختم. در «شروع یک زن» نیز فضایی از دهه 60 را ترسیم کرده بودم که تا روزهای آخر به گونهای دنبال شده است.»
صرف نظر از برخی نقاط ضعف مثل رخ دادن برخی حوادث عجیب و غیرقابل باور اگر بپذیریم که به گفته دیوید لاج، منتقد انگلیسی وقتی داستان میخوانیم فقط داستان نمیخوانیم بلکه دانش و فهم خود را از جهان نیز بیشتر میکنیم، باید گفت فریبا کلهر با روایتهایی جذاب در دل مسائل تاریخی و سیاسی سه دهه اول انقلاب در رسیدن خوانندگان آثارش به این مقصود و به ویژه نسل آینده که شاید چیزی از این وقایع ندانند و نخوانند، موفق بوده است.