«جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند»، داستان دختر کوچکی است که خانوادهاش رهایش میکنند و او ناچار میشود برای زنده ماندن بجنگد. بزرگترین چالشها را از سر میگذراند و کوچکترین پیروزیها را جشن میگیرد تا اینکه با رویدادی غیرمنتظره روبهرو میشود. داستان شامل ماجراهایی در هم تنیده از زندگی اواسط قرن بیستم در باتلاقهای کارولینای شمالی است که ساکنان مرداب مانند رنگینپوستان مورد خشونت و بیعدالتی قرار میگرفتند و از مزایایی که دیگران برخوردار بودند، محروم میشدند. داستان با تلاش صرف برای بقا آغاز میشود. سپس به ماجرای رازآلود یک قتل تبدیل میشود. قهرمان داستان دختر تنهای مرداب است که ناچار وارد اجتماع میشود تا معلوم شود او قهرمان فوتبال منطقه را به قتل رسانده است یا نه. حکم هیئت منصفه همانقدر غیر منتظره است که پیامد محاکمه. این محاکمه مهیج ترین محاکمهای است که در صد سال اخیر در بارکلی کوو انجام شده است. چیس اندروز را چه کسی کشته است؟ آیا حادثه اتفاقی بوده است یا پای قتل در میان است؟
هیچ داستان جناییای با چنین پیچیدگیای به پایان نمیرسد اما اوئینز با قدرت به این هدف دست مییابد. این کتاب سرشار از تصویرسازیهای لطیف و ملموس است طوری که خواننده تعصب، محبت و عشق را احساس میکند. داستان فضایی کاملاً شاعرانه و عاشقانه دارد و تعلیق تا اواخر کتاب ادامه پیدا میکند. در حقیقت، کتاب ژانری چندگانه دارد: عاشقانه است، معمایی و جنایی است و صحنههای دادگاه و طبیعت بکر مرداب را به تصویر میکشد. شاید این ویژگی رمان، ناشی از نحوهی زندگی نویسندهی داستان باشد که ۲۵ سال در طبیعت بکر به پژوهش و مطالعه حیات وحش پرداخته است.
گفتنی است امتیاز ساخت فیلم این کتاب از سوی یک شرکت فیلمسازی خریداری شده و قرار است تعدادی از ستارگان هالیوود نقش کیا شخصیت اصلی داستان را در سنین مختلف بازی کنند ایفا کنند.
#از_نگاه_خوانندگان