خبر را #بهنام_ناصح فرستاد؛ با لینک خبری از خبرگزاری مهر. دکتر #امیرکاووس_بالازاده درگذشت.
همینطور یکدفعهای و یهویی. بعدش نوشت: از اندک آدمهایی بود که صفای کودکیاش را حفظ کرده بود.
اولین بار هم فکر کنم بهنام معرفیاش کرد. دنبال منتقد بودیم برای نقد رمان #ایراندخت از سری نقدهای #نشر_آموت که زیر پل کریمخان برگزار شد؛ ۱۷ شهریور ۱۳۹۰
آمد و همان دفعهی اول فراوان گپ زدیم؛ فارغ از جلسهی نقد.
دفعهی بعدی در خیابان دیدماش. گفت: دارم مقالهی مفصلی مینویسم دربارهی پروفسور #عبدالرحمان_عمادی و چون شما کتابهایش را منتشر کردی، کمک کن منابعام کامل شود که یک سری کامل از کتابهای زندهیاد را برای دکتر بالازاده فرستادم.
و این بار آخر.
همین اردیبهشت پارسال؛ ۴ اردیبهشت ۱۳۹۷. که با هم رفتیم به #کرمان و بعد #سرچشمه و بعد #فرهنگسرای_مس تا درباره ی کتاب #قصه_ی_اساطیر محمدعلی علومی گپ بزنیم.
من و دکتر با هم هماتاق شدیم در مهمانسرا. و چایی دم کردیم و گپ زدیم و #محمد_شریفی و آ #سیدعلی_میرافضلی و استاد #مهدی_محبی_کرمانی و استاد #لطیفکار و #محمدعلی_علومی و دوستان دیگر هم آمدند؛ و همیشه این گپهای قبل و بعد از نشستهای رسمی را دوستتر دارم.
با دکتر بالازاده میتوانستی دربارهی همه چی حرف بزنی چون اسطوره به همه چی راه پیدا کرده.
و حالا باید نگاه کنیم به خاطرات. شاید که اسطورهها ما را به هم برسانند باز هم.
روحش شاد و یادش گرامی
https://www.instagram.com/p/B7VjkMGpp5t/?igshid=1nrcmoeq7mqw8