من در زندگیام با افرادی شبیه الینور روبهرو بودهام. همیشه به رفتارهایی که با آداب اجتماعی تناسب ندارند فکر کردهام و به افرادی که بد نیستند و هیچ اشکالی ندارند اما رفتار ناجوری دارند. این رفتارها موجب میشود احساس کنیم میخواهیم ارتباطمان را با آنها قطع کنیم چون در کنارشان احساس راحتی نمیکنیم اما آیا این رفتارشان علتی دارد؟ چه چیز موجب آن شده است؟
من همیشه در مورد تنهایی هم فکر کردهام. جایی خوانده بودم که در اواخر دههی دوم عمر هر فرد، زندگی، یک ضیافت بزرگ است اما در حقیقت، چالشبرانگیز هم هست. خیلی فکر کردم تا متوجه بشوم چرا فردی مانند الینور به اینجا میرسد.
همین طور، دلم میخواست به دوستی افلاطونی بین زن و مرد بپردازم چون فکر میکنم در رمانها زیاد مورد استفاده قرار نمیگیرد. ریموند انسانی دوستداشتنی است اما او و الینور اشکالات یکدیگر را به خوبی میبینند و درگیر جذابیتهای احساسی نیستند.
میخواستم در مورد تغییرات شگرفی که مهربانیهای کوچک میتواند به وجود بیاورد، بنویسم. مثلا، مرد سالخوردهای به زمین میافتد و شما میایستید که مطمئن شوید حالش خوب است یا حتی کارهای کوچکتری مانند خریدن قهوه برای یک فرد انجام میدهید یا حتی به کسی میگویید موهایش زیباست. گاهی اوقات، ما متوجه نمیشویم این کارها چه تاثیر عمیقی روی زندگی دیگران میگذارد. من میخواستم این اعمال را ستایش کنم. زندگی گاهی اوقات دشوار است و همین چیزهای کوچک به انسان کمک میکند سختیها را بگذراند.
الینور آلیفنت كاملا خوب است
گيل هانیمن
ترجمهی آرتمیس مسعودی
نشر آموت/ چاپ اول/ ۴۰۸ صفحه/ ۳۱۰۰۰ تومان