کتابهای #نشر_آموت را میخواند و گاهی از سر شوخی (که من جدی میگرفتم) عیب و ایراد میگرفت از بعضی کتابها؛ آنوقت هنوز #دفتر_نشر_آموت کریمخان بود. یکی دو تا از ترجمهها را بهشون دادم که ویرایش بکنند و بعد گفتم «خب به عیب و ایراد گرفتن، خودت بنشین و ترجمه کن!»
اولین ترجمهاش منتشر شد و توزیعاش همزمان شد با #نمایشگاه_کتاب_اهواز و … بود و خانم قیصری هم که اصالت #خوزستانی دارد، پابهپای #آموت در غرفه حاضر میشد و با مخاطباناش رودررو گفتگو میکرد؛ و این کارش هم انصافا جای تقدیر دارد.
خانم قیصری دو رمان از #کاترین_هیوز ترجمه کرد به اسمهای #نامه و #راز و یک کتاب هم به نام #همسر_گمشده که خودش خیلی دوستاش دارد و خانم نویسنده هم به پیشنهاد مترجم، نامهای برای مخاطبان فارسیزبان بر پیشانی کتاب نوشته است.
بعدها خانم قیصری سراغ کتابهای سیاسی رفت و گاهی که از آن عرصه خسته میشود، زنگ میزند که «رفیق! یک رمان بده ترجمه کنم و خستگیام در برود!»
و امیدوارم به زودی ترجمهای دیگر از او در نشر آموت منتشر شود.
https://www.instagram.com/p/Cv9HGtDqX5N/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==