بار دیگر غافلگیر شدم.
وقتی سال ۱۳۹۶ رمان صدای آرچر منتشر شد، انتظارم این بود که بدرخشد و پرفروش شود اما برخلاف انتظارم، کناری ساکت نشست و خوانندهها کم بهش نگاه کردند؛ شاید هم چون آن سالها رمان عاشقانه ی دیگری خودش را بیشتر به خوانندهها نشان داده بود.
القصه صدای آرچر نشست و نشست و غم خوردم برایش.
هم قصهاش یک قصهی عاشقانه ی جسورانه بود و هم ترجمهاش بسیار قابل توجه؛ بعدها به خود خانم #منا_اختیاری هم گفتم که روی اولین ترجمهتان خیلی کار کرده بودید و شک ندارم خانم #میا_شریدن هم خوش به حالاش شده که شما رماناش را به فارسی ترجمه کردید.
صدای آرچر درنیامد و در غم نشست و ماند و ماند تا سال ۱۴۰۲. یکبار صدایاش بلند شد.
الان که این کلمهها را مینویسم چاپ دهم #صدای_آرچر دارد برکت میشود و در آستانهی چاپ یازدهم است.
دوست دارم جواب این سوال را بدانم. چرا #صدای_آرچر یکباره اینقدر پرفروش شد؟
https://www.instagram.com/p/DGgAQMYKXvE/?igsh=Nms0OTNvaTFhdW5i