جاده،خالی است ولی میشنوی؟
آه! با من، بامن
پای سنگین کسی همسفر است
ای در بستهی گمگشته کلید
گوش بر روزنهات دوختهام
تا مگر راه به سوی تو برم
مشعل از
چشم خود افروختهام
جامهدان سفر دور به دست
در تب تند عطش سوختهام
ای در بسته! جواب تو کجاست؟
راستی، ای دم طوفانی صبح
آفتاب تو کجاست؟