سه سال پیش که مشغول ساختن فاز دوم #آموتخانه بودیم، یک درخت گردویی، سر از خاکها درآورده بود و مایه شوخی شده بود و حتی مایهی نشاط و نماد صبر و استقامت. بهش میگفتیم گردوی مقاوم.
یکبار کارگرها حواسشان نبود و یک ماشین شن را رویاش خالی کردند و بعد که شنها را مصرف کردیم، دیدیم هست هنوز.
یکبار کارگرها یک ماشین سفال و آجر را روی این گردوخان خالی کرده بودند و تمام برگها و شاخههای اندکاش را نابود کرده بودند اما وقتی سفالها و آجرها رفتند، این گردوجان سبز شد دوباره.
یکبار ... این بارها ادامه پیدا کرد و مانده بودم چهکنم. بماند وسط آموتخانه و بیاید بالا یعنی؟
استاد بنایی در غفلت من، درش آورد از ریشه و گذاشت توی یک پیت حلبی. مدتی خشک شد و غمگین شدم اما دوباره جوانه زد و سبز شد.
این گردو، ما هستیم. هزار بار هم توی سرمان بزنند، باز زنده میمانیم. و بیجهت نیست میگویند گردو، مقاومترین است در برابر تندباد.
همین
https://www.instagram.com/p/B7MEM3dpYh5/?igshid=l6rkeffpy7a0