رمان «سنگ سياه روي سنگ سفيد»، نوشته نگار تقيزاده، روز دوشنبه 15 اسفند، در سراي اهل قلم از ساعت 16 تا 18 مورد نقد و بررسی قرار گرفت. این جلسه با حضور «زهره عارفی»، «احسان عباسلو» و نیز نویسنده کتاب برگزار شد.
زهره عارفی، دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات فارسی و عضو هیئت مدیره انجمن قلم قم، صحبتهای خود را اینگونه آغاز کرد: «همانگونه که میدانید واژه سنگ، به معنای ارزش، از دوران «زبان پهلوی» وجود داشته است. در متون کهن نیز واژگانی مانند درم سنگ، جوسنگ و گرانسنگ را داریم. این واژه حتی در فرهنگ اصطلاحات و ضربالمثلهای ما نیز وارد شده است: هنگامی که بخواهند عیار طلا را بسنجند با سنگ محک این کار را انجام میدهند. در میان ضربالمثلهایمان نیز میتوان به ضربالمثل آرد الک کردن از میان دو سنگ اشاره کرد. یا هنگامی که قصد داریم تا فردی را صبور معرفی کنیم از اصطلاح «سنگ صبور» استفاده میکنیم. این موارد، نشان از آن دارند که در فرهنگ ما واژه «سنگ» جایگاه خاصی دارد. حال تفاوتی که در نام کتاب مشاهده میکنیم در صفات دو سنگ است: یک سنگ، سفید است و دیگری سیاه. در تضاد بودن رنگ سنگها، تناقضی ایجاد کرده و مخاطب را کنجکاو میکند.
وی در مورد طرح روی جلد کتاب گفت: «طرح روی جلد کتاب با عنوان آن همخوانی دارد. این طرح یک انسان را نشان میدهد که صورتش با باند یا کفن و یا هر عنصر دیگری که در نظر داشته باشید پوشیده شده است و لباسی مشکی بر تن دارد. این طرح ذهن مخاطب را درگیر میکند که او کیست؟ از آنجایی که لبهای این انسان قرمز شده است، به نظر بنده رسید که این انسان حتماً یک زن است.»
وی توضیح داد: «کتاب از سه بخش تشکیل شده است: بخش اول «دانههای بیهوده برف نام» دارد. این بخش، نیمی از کتاب را تشکیل میدهد و در این بخش بیشتر با زندگی یک زن و شوهر به نام «خورشید» و «سهراب» آشنا میشویم. بیشترین بسامد واژگانی در این بخش مربوط به واژگان «برف»، «زمستان»، «سردی»، «تاریکی»، «ایستایی» و «زمان» است. در بخش دوم که «لکههای سیاه» نام دارد با زندگی فردی به نام «بلور» آشنا میگردیم. او زنی کارگر است که همزمان در چند جا کار میکند و پسربچهای همیشه همراه اوست. دو دختر دانشجو و شوهری کارگر و بیمار دارد. بخش سوم، «سمفونی بمب و فلسفه» نام دارد و در آن با زنی روبرو هستیم که نامش «رها» است و احتمال میدهیم که شاید یکی از دخترهای «بلور» باشد. «رها» عکاس است و به جهانی شدن میاندیشد. اما در پایان داستان هنگامی که میخواهد از یک صحنه بی نظیر عکس بیاندازد، دوربینش شارژ تمام میکند و خاموش میشود.»
گزارش این نشست به روایت خبرگزاری کتاب (ایبنا)