به گزارش خبرگزاری ایسنا ... اینجا
به گزارش خبرگزاری مهر ... اینجا
به گزارش خبرآنلاین ... اینجا
روزنامه فرهیختگان ... اینجا
به گزارش ایبنا ... اینجا
روزنامه ایران ... اینجا
روزنامه ملتما ... اینجا
همشهری آنلاین ... اینجا
کتاب «تاریخچه خصوصی خانه» نوشته بيل برايسون (نويسندهي کتاب معروف «تاريخچهي تقريباً همه چيز») با ترجمه علي ايثاري کسمايي عصر روز گذشته (پنجشنبه، 21 مهر 1390) در دوازدهمين نشست از سلسله نشستهاي نقد آموت نقد و بررسي شد.
به گزارش بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ميثم نبي، دبير نشستهاي نقد آموت، در آغاز جلسه گفت: کتاب «تاریخچه خصوصی خانه» به نوعي تاريخنگاري است. البته با توجه به اينکه نويسنده نگاه خاصي دارد، از يک منظر متفاوت به اين بحث پرداخته است. در اين کتاب، نويسنده، مسائل و مباحثي را که در طول تاريخ رخ داده است، در بخشهاي مختلف يک خانه مانند پذيرايي، هال و اجزاي مختلفي که هر خانهاي دارد، بررسي کرده است و از اين جهت، در اين کتاب، نگاه نويي ميبينم. شايد بهتر باشد که پشت جلد کتاب را برايتان بخوانم تا کمي با خود کتاب و بخش محتوايياش آشنا بشويد: «خانهها مخزنهاي پيچيدهي حيرتآوري هستند. آنچه پي بردم، در نهايت شگفتي، اين بود که هر چه در جهان رخ ميدهد، هر چه کشف يا ساخته ميشود يا بر سر آن به شدت مبارزه ميشود، در نهايت به شکلي به خانههاي ما راه مييابد. جنگها، قحطيها، انقلاب صنعتي، عصر روشنگري، همهي آنها در کاناپهها و قفسههاي شما، در چينهاي پردهها، در نرمي کرکهاي بالش شما، در رنگهاي ديوارها و در آب لولههاي خانههاي شما وجود دارند. به اين دليل تاريخ زندگي خانواده آنطور که من کمابيش تصور کرده بودم، فقط تاريخ تختخوابها و کاناپهها و اجاقهاي آشپزخانهها نيست؛ بلکه تاريخ اسکوبرت و کود مرغ دريايي و برج ايفل و ساس و دزديدن جسد و دربارهي هر چيز ديگري است که تاکنون رخ داده است. خانه مکاني براي فرار از تاريخ نيست؛ بلکه جايي است که تاريخ به آنجا منتهي ميشود.»
او بعد از خواندن متن پشت جلد کتاب، افزود: ما در اين کار حضور شخصيتي را داريم که در فصلهاي مختلف تکرار ميشود. حضور اين شخصيت يک بعد داستاني به کار ميدهد؛ يعني شما يک روايت را از رندگي اين فرد ميشنويد و در پس آن با قضاياي تاريخي هم آشنا ميشويد. در کتاب، مخاطب به واسطهي حضور شخصيت ميتواند تصويرسازي کند و فضا را حس کند. نويسنده با هوشمندي، نکات فراواني را در ميان صحبتهايش ميآورد که شايد خيلي به چشم نيايد؛ اما هر کدام به نوعي تفکري را ايجاد ميکند و مخاطب را به فکر کردن سوق ميدهد. نکتهي ديگر آنکه نويسنده دخالت نميکند و بدون قضاوت، فقط روايت ميکند و سعي نميکند که خواننده را به سمت و سويي هدايت کند. ريشهيابي براي مسائل ساده، به نظر من، از ديگر جذابيتهاي اين اثر است. به طور مثال، در مورد چاشنيها ريشهيابي شده است که چرا ما نمک را بيشتر استفاده ميکنيم.
ميثم نبي با تأکيد بر اين موضوع که برعکس بسياري از کتابهاي تاريخي، اين کتاب نثر شيرين و ترجمهي رواني دارد و حتا مخاطب عادي را هم همراه ميکند، از مترجم کتاب دلايل اين جذابيت را پرسيد.
علي ايثاري کسمايي، مترجم کتاب، درباره شيريني کتاب و سختيهاي ترجمهي آن - با توجه به اينکه دامنهي لغات کتاب به بسياري از رشتهها مربوط ميشود - گفت: در ابتدا بايد بگويم که به نظرم اين کتاب يک تاريخ تمدن است. من قبلاٌ تاريخ تمدن خوانده بودم؛ اما هيچ کدام به اين شيريني و جذابي و به دور از موارد خشک و رسمي، تاريخ تمدن را واکاوي نکرده است.
او در ادامه، در پاسخ به سؤال نبي، با اشاره به اين موضوع که در تمام 40 سال دوران کارياش در زمينهي ترجمه براي نشريات مختلف و سازمان ملل و نيز ترجمهي بيست و اندي کتاب، چنين نثري نديده است، تمام اين شيريني را به نثر تواناي بيل برايسون، نويسندهي کتاب، مربوط دانست.
سپس شادمهر راستين، منتقد جلسه و فيلمنامهنويس فيلمهايي همچون «به همين سادگي» و «يه حبَه قند»، با بيان اين موضوع که ترجمه، تخصص وي نيست و کتاب را به عنوان يک اثر فارسي بررسي کرده است، ضمن تشکر از مترجم اثر به خاطر ترجمهي روان آن، گفت: براي درآوردن يک کتاب دانشنامهي معماري، به مدت شش - هفت سال کار من و چند تن از دوستان اين شده بود که کتابهاي مختلف را در زمينههاي مختلف بخوانيم و جنبههاي معماري آن را دربياوريم. در اين مدت مستندسازي هم ميکردم و در مسائل ميانرشتهيي هم دستي داشتم. به نظرم، اين کتاب خلاصهي تمام آن چيزهايي بود که من از سال 62 تا به امروز در حال آموزش ديدن و آموزش دادن هستم. بيل برايسون توانسته در سطح جهاني بين همهي اين موارد ارتباط برقرار کند. البته ناگفته نماند که اين مورد در فرهنگ ايراني خيلي بيسابقه نيست. به طور مثال، وقتي ما به بحثهاي تئوريک ميانرشتهيي ميرسيم و در مورد مبناي صحبتها که سؤال ميپرسيم، ابن سينا و سعدي جزو پنج نفر نخستن هستند.
او افزود: اين کتاب براي من به شدت جذاب بود؛ از اين بابت که معماري و خانه را انتخاب کرده بود. در بعضي از کتابهاي معماران قرن پنج و شش، به خانه، عالم کبير ميگويند و به فرد، عالم صغير. و ميگويند سِير عالم صغير در عالم کبير است؛ به اين معنا که گويي فرد در خانه دارد سِير ميکند. اين سِير دو مرحله دارد: سير آفاقي که از حجره به کرسي و از کرسي به چشمانداز ميرود و سير انفس که خودش را يک بار در حالت خواب ميبيند و يک بار در حالت نشسته و يک بار هم در حالت ايستاده و همهي اينها مدام در خودش تکرار ميشود و شايد تجلي اين حرف را بتوان در تالار آينهي کاخ گلستان ديد. اين موارد براي من به شخصه خيلي جذاب بود؛ اما مشکلي که در بحثهاي بينرشتهيي داريم، سيستماتيک بودن و جذاب بودن است. بسياري از دوستان، حرفهاي خيلي خوبي ميزنند؛ اما پيدا کردن عنصر جذابيت براي من خيلي مهم است و ديگر آنکه نظمي داشته باشد. ذهني را که در شرق پرورش يافته، اصطلاحاً ذهن گروتسکي يا اسليميوار ميگويند که معادل آن در فارسي، از اين شاخه به آن شاخه پريدن است. البته اين موضوع اصلاً هم بد نيست، وقتي به اشعار مولوي يک الگو ميدهند، ميشود يک درخت که مدام به خودش برميگردد. تحليلگر اين ذهن بايد خيلي با ادبيات و فرهنگ ايراني آشنا باشد. اين کتاب خيلي به ما ميتواند کمک بکند براي آنکه ياد بگيريم چگونه سيستماتيک حرف بزنيم. ديگر آنکه آنچه که براي من مهم بود، جذابيت اين کار از لحاظ دراماتيک بود؛ به بيان ديگر در اين کتاب اگر نويسنده بخواهد حتا در حد چهار خط در مورد يک پديده صحبت کند، اصول دراماتيک را رعايت ميکند؛ به آن شخصيت ميدهد، بحران ايجاد ميکند و حل بحران را به پاراگراف بعدي پيوند ميزند. تا حدي که در هيچ نقطهاي از کتاب، شما نميبينيد که نويسنده از نقطهي الف به نقطهي ب برود و اين رفتن، بدون روند دراماتيک باشد. قبل از اين، فقط کتاب «دنياي سوفي» را اينگونه ديده بودم و به همين دليل فکر ميکنم «درجستجوي خوشبختي» مانند «دنياي سوفي» کتابي خواندني و جذاب است. اين کتاب به ما ياد ميدهد که چگونه ميتوانيم اين همه حرف را به صورت جذاب، پيوسته، يادگيرنده و قابل ياد دادن مطرح کنيم. در بحثهاي سعديشناسي ميگويند که آدم ياد ميگيرد تا ياد هم بدهد. در سيستمي که شرق داشته و غرب دارد آن را تکرار ميکند، اين مسأله خيلي مهم است.
راستين در مورد بحث خانه در اين کتاب، گفت: نويسنده جهان بيرون و داخل خودش را خانه ديده و کشف کرده است؛ ما اين کشف را به شکل خيلي مشخص در مثنوي و شاهنامه داريم. مصريها تفاوت بين انساني را که فکر نميکند و انساني را که فکر ميکند، در خانه ميدانند. يک شعر مصري ميگويد که گاو من از من بهتر زندگي ميکند؛ چون براي او خانهاي خوشعطر و زيبا و گرم و نرم آماده کردهام؛ اما من مثل سگها جلوي در او ايستادهام تا کسي مزاحم او نشود. اين اشعار عادياي است که در کتاب هرمونوتيک ديده ميشود. آنجا ما به اين نتيجه رسيديم که چقدر خانه برايشان مهم بوده است و در ايران نيز بايد گفت واژهي بيخانمان که به نوعي يک توهين محسوب ميشود، به معناي بينوا نيست؛ بلکه به معناي بي فلسفه بودن است؛ چرا که تا قبل از دورهي فتحعليشاه، چيزي به نام HOMELESS وجود نداشته است و اگر کسي زندگي خارج از خانه داشته، به دلايلي بوده است. به عبارت ديگر، واژهي بينوا نشان از آن دارد که طرف، وجودش زير سؤال رفته است.
اين مدرس دانشگاه افزود: کمتر مترجمي را ديدهام که جزييات يک اسم يا يک مکان از يك رشته را درست بگويد. اين مورد، امتياز مثبتي براي کتاب است. نکتهي ديگر که نبايد ناديده گرفت، آنکه با توجه به اينکه انگليسيها دوست دارند همه چيز را به صورت معرفه به کار ببرند، اين معرفهها خيلي در ترجمه سخت ميشود. يک چيز پنهان در کتاب هست که شايد در خوانش اول به دست نيايد و آن اينکه شخص واقعاً وارد خانه شده و بعد در خانه زندگي ميکند و بعد آرام آرام وارد حريم خانه ميشود. براي اينکه فردي از غريبه به آشنا تبديل شود، آداب و رسوم خاصي وجود دارد. اين مسير آشناسازي به خوبي در کتاب رعايت شده است. از ديگر ويژگيهاي مثبت کتاب اين است که نويسنده در اطلاعدهي نه اغماض ميکند و نه زيادهفروشي. نويسنده از ابتدا ميدانسته که چه چيز را به چه اندازه و در چه وقت و چگونه مطرح کند. به بيان ديگر، نويسنده اطلاعات را در طول کتاب پخش کرده است. به طور مثال، نويسنده بخشي از راهرو را در اين قسمت ميگويد و بخشي ديگر را در قسمت ديگر. به بيان ديگر، وقتي که کتاب تمام شود، ما خانه را ميشناسيم و اينگونه نيست که اتاق تمام شود و ديگر دربارهي آن صحبت نکنيم. نکتهي بعدي آنکه نويسنده توانسته همزمان دو تعريف از خانه داشته باشد: يکي تعريفي که يک فرد ناآشنا (مانند يک کودک) از خانه دارد و به صورت گذري با آن برخورد ميکند و هم تعريفي که يک معمار دارد و خوب و دقيق از خانه آگاه است. اين مورد هم از ديگر جذابيتهاي کتاب است.
راستين همچنين درباره جهتگيري نويسنده گفت: به نظر من، نويسنده چپ است.
او در ادامه درباره عنوان و طرح جلد كتاب گفت: عنوان کتاب به نوعي مشکلزاست. با توجه به اينکه اين کتاب ارزشهاي بسياري دارد، اين عنوان و اين طرح جلد نميتواند نشان از محتويات کتاب داشته باشد.
وي در مورد اطلاعات کتاب عنوان كرد: نويسنده، براي هر جمله، شرط لازم و شرط کافي را رعايت کرده است؛ به اين معنا که آيا لازم است من به اين موضوع خاص بپردازم و آيا تا اين حد که گفتهام، کافي است يا خير؟ پاراگراف کلاهگيس يک صفحه و نيم است؛ اما بسيار جامع است. همچنين عصر ويکتوريا به بهترين شکل در اين کتاب مطرح شده است؛ تا حدي که اگر کسي بخواهد بگويد عصر ويکتوريا چيست، کافي است که اين بخش از کتاب را بخواند. ناگفته نماند که اين کتاب انگلوساکسوني است؛ چرا که همه چيز از انگليس شروع ميشود.
شادمهر راستين در ادامهي صحبتهايش متذکر شد: نويسنده هر جا لازم بوده و هر زماني را که لازم بوده است، انتخاب کرده است و به يک دوره و يک مکان پايبند نبوده است. اين مورد خيلي به کار کمک کرده است. در دوران مدرنيسم همه چيز تخصصي و فوق تخصصي است. اين کتاب به خوبي ميگويد که رشتههاي مختلف علم از هم جدا نيست و اشتباه است که اگر آنها را هم جدا بدانيم. اصلاً نميشود که شما يک مورد را بداني و ريشهاش را نداني.
در پايان، يوسف عليخاني، مدير نشر آموت، درباره نام کتاب گفت: نام اصلي کتاب At Home به معناي «در خانه» بوده است. با توجه به اينکه گمان ميکرديم، اين نام، اسم جذابي براي کتاب نميتواند باشد، تصميم به تغيير نام آن گرفتيم. با آقاي کسمايي، مترجم اثر، صحبت کرديم و ايشان گفتند از آنجايي که همهي آدمها به دنبال خوشبختي هستند و در اين کتاب هم نويسنده در طول تاريخ به دنبال خوشبختي ميگردد، شايد بهترين نام براي آن، «تاریخچه خصوصی خانه» باشد. به قول آقاي کسمايي، مترجم کتاب، هر صفحه از اين کتاب به ياد ما ميآورد که ما امروز نسبت به ساليان دور بشريت، چقدر خوشبختتريم.
کتاب «تاریخچه خصوصی خانه» نوشته بيل برايسون ترجمه علي ايثاريکسمايي ماه گذشته در 528 صفحه با شمارگان 1100 نسخه و قيمت 21هزار تومان به وسيله نشر آموت روانه بازار کتاب شد.