محمد جواد استادي (روزنامه خراسان): ماجراي هولناک و بهتآور موسوم به پرونده فريتزل اتريشي در سال 2008 ميلادي مردم جهان را تکان داد. پيرمردي که دختر خود اليزابت فريتزل را براي بيست و چهار سال در يک اتاق حبس نمود و بارها به او تجاوز نمود. اين دختر طي اين مدت هفت فرزند به دنيا آورد، که بيشتر آنها به دليل نبود امکانات مناسب زندگي درگذشتند. اين رويداد تلخ و باورنکردني انعکاسي وسيع در رسانههاي گروهي جهان داشت و موجي از نفرت و تأسف را در مردم ايجاد کرد.
روشن است که آثار ادبي شاخص با وجود همه پيچيدگيهاي احتمالي خويش هيچ گاه نسبت به جامعه بيتفاوت نبودهاند و در لايههاي مختلف آنها ميتوان تأثير اين رويدادها را رصد نمود.
اين اتفاق عجيب که توانست خوراک لازم براي صفحات حادثه محور نشريات مختلف جهاني را فراهم نمايد، توسط يک نويسنده زن جوان ايرلندي (که در کانادا زندگي ميکند) به نام «اما دون اهو» نيز مورد توجه قرار گرفت. دون اهو با الهام از اين رويداد، رماني به نام «اتاق» را خلق ميکند که به فاصله اندکي پس از انتشار به زبانهاي مختلف دنيا ترجمه شده، در فهرست نهايي جوايز ادبي مطرحي قرار گرفته و فروش بسياري را نيز براي ناشرش به همراه ميآورد. دون اهو که خود دکتراي زبان انگليسي دارد تا کنون هفت رمان، يک مجموعه داستان کوتاه و تعدادي شعر و نمايشنامه را به رشته تحرير در آورده است. شايد در نگاه نخست و با توجه به موضوع و سرچشمه الهامبخش اين نويسنده به نظر برسد که رمان، يک رمان حادثهاي جنايي است که با نگاهي عامهپسند نگاشته شده است. اما واقعيت چيز ديگري است.
خود خانم دون اهو از اين که کتاب او به شدت تحت تأثير و در راستاي ماجراي فريتزل مطرح ميگردد ناخرسند است. او معتقد است که اين رويداد صرفاً براي او يک منبع الهامبخش براي خلق يک اثر ادبي مستقل بوده است.
راوي پنج ساله
"اتاق" داستان مادر و کودکي است که در يک اتاق کوچک زنداني شدهاند. مادري که پيش از محبوس شدن تجربه جامعه واقعي را دارد. اما اين کودک پنجساله تمام دوران زندگي خويش را در همين اتاق گذرانده است و هيچ تجربه مستقيمي از جهان واقعي ندارد. داستان در دو بخش اصلي روايت ميشود: دوران اسارت در اتاق و دوران آزادي و رهايي از اتاق.
داستان را «جک» کودک پنج ساله روايت ميکند و مخاطب با شنيدن صداي او با ماجرا درگير ميشود. خود اين نکته که روايت داستان بدين گونه انتخاب شده بسيار حائز اهميت است به دليل اين که در حوزه شخصيتپردازي نويسنده مجبور بوده تا ويژگيهاي کودکي را در اين نوع روايت لحاظ نمايد. جهان اطراف را کودکي روايت ميکند که تصوري از جهان ترسناک بيروني ندارد و جز راستگويي و ذهنيتي کودکانه چيز ديگري برايش معني ندارد. اين شخصيت و انتخاب نوع روايت من را به ياد شخصيتپردازي خاص و ويژه فرناندو آرابال نمايشنامهنويس مطرح اسپانيايي مياندازد. شخصيتهايي که با سادگي و ذهني کودکانه به محيط و اتفاقات اطراف خود مينگرند.
يک اثر به شدت فلسفي و مبتني بر مسائل روانشناختي
"اتاق" اين گونه و با اين جملات آغاز ميگردد: «امروز پنج سالم شد. ديشب وقتي تو کمد خوابيدم، چهار سالم بود ولي وقتي تو تاريکي صبح زود از توي رختخواب پا شدم، پنج سالم شد. اجي مجي لاترجي. قبلش، سه ساله، يک ساله و صفر ساله بودم. «زير صفر هم بودم؟»
دون اهو اين اتاق کوچک را چنان پيچيده و با ظرافت (منظور توصيف فيزيکي نيست) توصيف نموده که زماني که ما توسط او به اتاق وارد ميشويم مجبوريم نفس را در سينه حبس کنيم.
اين رمان، يک اثر به شدت فلسفي و مبتني بر مسائل روانشناختي است. عکسالعمل و رفتار دو شخصيت اصلي مادر و کودکش بسيار قابل بررسي و تحليل است. مادر که تجربه جهان واقعي را نيز دارد پس از سالها انتظار ميتواند از اين دخمه رهايي يابد. اما زماني که با دنياي بيرون ارتباط برقرار ميکند خود را در زنداني ديگر مييابد که محدوديتهاي يک زندان واقعي را دارد.
گاردين درباره رمان اتاق و تأثير آن بر مخاطب مينويسد: «اتاق (دون اهو) نه تنها قلب را به درد ميآورد بلکه روح را نيز به چالش ميکشد.»
دون اهو از نشانه شناسي کامل و دقيقي در نگارش اين اثر بهره برده است. زندان، رابطه مادر و کودک در دوران اسارت در اتاق و پس از آن، تلويزيون و... همه و همه نشانههايي هستند که تأويلهايي جدي را به همراه خواهند داشت. به نظر ميرسد که دون اهو به نقد جامعه مدرن و پيچيدهاي که در آن زندگي ميکند (جامعه بسيط بشري نه جغرافيايي) ميپردازد؛ و شايد بتوان يکي از اساسيترين محورهاي ارزشمند اين اثر را بررسي روابط درون اجتماع دانست.
منتقد روزنامه نيويورک تايمز تشبيه جالبي را براي اتاقي که حوادث در آن اتفاق ميافتد به کار برده است. او اتاق را به يک رحم بزرگ تشبيه ميکند که تمام پيچيدگيهاي رحم يک مادر را جهت آمادهسازي کودک براي ورود به جهان واقعي دارد.
جک کودک پنج ساله اين رمان با وجود اين به دليل تمام محروميتها و دوري از جامعه رشد و توسعه ذهني لازم را به دست نياورده و به شدت نسبت به مادرش حس يکپارچگي و يکي بودن را دارد.
ذهنيت جک بر اساس آنچه درون اتاق وجود دارد شکل گرفته است. او هيچ ايده و تصوري نسبت به جهان بيرون از اتاق ندارد. البته بايد به اين مقايسه مهم و درخور انديشيدن نويسنده نيز توجه کرد. مقايسه جهان واقعي با تمام پيچيدگيهايش و جهان درون اتاق با همه محدوديتها. اما شايد اين دو جهان تفاوت چنداني هم با يکديگر نداشته باشند.
عنصر تلويزيون که يکي از اساسيترين ابزارها و لوازم محدود درون اتاق است اهميت زيادي دارد. اين وسيله در ايجاد درک و شايد آموزش کودک داستان نقش اساسي را ايفا ميکند. شايد چندان بيمناسبت نباشد اگر فرض کنيم که نويسنده اشارهاي جدي به کارکرد رسانهها دارد. رسانههايي که در جامعه ظاهراً مدرن امروز دنياي مد نظر خود را خلق کرده و به مردم معرفي ميکنند.
شخصيت منفي داستان نيک پير همان فردي است که اين دو را در اتاق زنداني نموده است. نويسنده کتاب به دليل اهميت خلق فضا و جهان اين مادر و کودک توجه چنداني به اين شخصيت منفي ندارد. هيچگاه با نيت، اهداف و وجوه شخصيتي او آشنا نميشويم. نميتوانيم به راحتي به اين قضاوت برسيم که او يک جنايت کار است که در مقابل جامعه قرار گرفته و يا بر عکس خود او نيز محصول و يا حتي قرباني نظام اجتماعي حاکم است؟
دون اهو به ما اثبات ميکند که همگي ما زندانياني هستيم که اسير جهان خودساخته خويش گشتهايم. رابطه را به فراموشي سپرده و اسير روابط مدرن و پست مدرن گشتهايم. او به کمک يک کودک پنج ساله تلخيها و ناکاميها را به ما نشان ميدهد؛ و شايد قصه را کودکي روايت ميکند تا گزندگي آن کمتر شود.
«اتاق» و مخاطب
"اتاق" به شدت احساسات مخاطب را دستمايه بازي قرار ميدهد، و از اين بابت ميتوان آن را رماني حسگرايانه دانست. اما مخاطب (ايراني) زماني که اثر را ميخواند کمي احساس خستگي ميکند و شوق جدي براي ادامه ماجرا در او ايجاد نميشود. البته شايد بايد علت را در ريتم کند بخشهاي ابتدايي کتاب دانست که البته در ادامه سرعت مييابد؛ و همچنين اهميت ترجمه و تأثير آن را نيز نبايد بر اين مسئله بيتأثير دانست. با وجود زحمت در خور تقدير آقاي علي قانع و محمد جوادي که هر دو همزمان اين اثر را ترجمه نمودهاند (به طور مستقل) اما شايد ترجمه روانتر و نزديکتر به متن اصلي نيز در ارتباط مخاطب ايراني با اثر راهگشا باشد.
اما در هر حال براي مخاطب ايراني که تشنه آشنايي با ادبيات معاصر جهان است، مطالعه رماني که هنوز زمان زيادي از نگارش آن طي نشده وسوسه کننده است. آن هم رماني که منتقدين و شخصيتهاي ادبي بسياري به تمجيد و گفتگو درباره آن پرداختهاند.
رمان «اتاق» توسط دو ناشر به بازار کتاب ايران عرضه گرديده است. نشر آموت و افراز.