علی قانع، مترجم، معتقد است که نبود قانون کپی رایت سبب سردرگمی و آشفتگی بازار ترجمه کتاب در ایران شده است. وی دراین باره گفت: وجود ترجمههای متعدد از یک اثر که به طور همزمان و در رقابت مترجمان راهی کتابفروشیها میشوند میتواند برای نویسنده اصلی نیز زیانآور باشد؛ چرا که ممکن است حق مطلب درباره کتابش ادا نشود.-
قانع، در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره تجربیات خود در دوران کار حرفهای در حوزه ترجمه توضیح داد: در سال گذشته دو عنوان از رمانهایی که ترجمه کرده بودم، در فاصله زمانی کوتاهی بعد از انتشار، با ترجمههای دیگری از دوستان راهی کتابفروشیها شد. تا جایی که اطلاع دارم سه ترجمه دیگر از رمان «اتاق» به پایان رسیده که برخی از آنها با استقبال ناشران روبهرو نشده که ظاهرا دلیلش عدم توجیه مالی بازچاپ کتاب است. رمان «همسر ببر» هم اثر دیگری است که به تازگی با ترجمه جدیدی وارد بازار نشر شده که به نظر من، مترجم آن، که از دوستان نزدیکم است، مقصر نیست و کار از جای دیگری لنگ میزند که باید فکری به حالش کرد.
وی در پاسخ به این سوال که «آیا وجود ترجمههای مشابه از نظر اقتصادی ضرری به فروش کتاب شما زده است یا خیر؟» توضیح داد: اگر بگویم نه مطمئنا درست نیست. دلیلش هم واضح است. با توجه به آمار ضعیف مطالعه کتاب در کشورمان و با توجه به شمارگان ناچیز هزار و 100 نسخهای کتابها فکرش را بکنید که وجود چند ترجمه از یک رمان ممکن است چه تاثیری بر فروش کتاب بگذارد. قرار گرفتن کتابی در لیست آثار پرفروش غربی، به معنی این نیست که اگر چند ترجمه از آن هم راهی کتابفروشیها شود، پر فروش خواهد بود و این روند زحمت همه مترجمها را به باد میدهد؛ البته اگر به این باور برسیم که کار ترجمه یک حرفه است و مترجم باید زندگیاش را از همین راه تامین کند که با این اوصاف مطمئنا نمیتواند.
این مترجم، درباره لزوم وجود دو یا چند ترجمه از یک اثر همزمان در بازار کتاب گفت: فکر میکنم باید همیشه به خواننده آثار ادبی حق انتخاب داد. برای اینکه بتواند مقایسه کند و بهترین معادل ممکن به لحاظ محتوایی و زبانی را داشته باشد، ولی همزمان بودنش هم به ضرر خواننده و هم به ضرر مترجم است. این امر حتی گاهی میتواند برای نویسنده اصلی نیز زیانآور باشد چون شاید حق مطلب درباره کتابش ادا نشود و سردرگمی خوانندهها را به همراه داشته باشد. با وجود این شاید با گذشت زمان معینی از نشر، یک ترجمه دیگر با یک زبان و نگاه دیگر به درک بیشتر مخاطب از کتاب کمک کند.
«موفقیت و فروش بالای کتاب در کشورهای دیگر» یکی از دلایلی است که قانع معتقد است سبب میشود مترجمان مختلفی به سرعت سراغ ترجمههای متعدد بروند. وی با بیان این مطلب گفت: به گمانم بهترین و مهمترین دلیل برای انجام ترجمههای موازی، موفقیت کتاب در آن سوی آب است. کافی است کتابی جایزه نوبل و بوکر بگیرد یا به هر دلیلی معروف شود. بعد از آن نوبت ترجمه در ایران است. شاید چون امتحانش را پس داده و ریسک کمتری برای ترجمه و نشر در اینجا را دارد. از سوی دیگر ناشرها هم میل بیشتری برای سرمایهگذاری در ایران از خود نشان میدهند. یک سری هم نویسندههای سرشناس خارجی هستند که در ایران مد شده و به نوعی تیپ روشنفکری تبدیل میشوند. خوانندهها با دیدن نام نویسنده، بدون هیچ آگاهی از متن و یا حتی آشنایی با این نوع آثار ادبی اقدام به خرید کتابها میکنند و همین برای برخی ناشران و صد البته برای بعضی مترجمها ایجاد وسوسه میکند.
آسیبها و ضررهایی که این تعدد ترجمهها برای ناشران و مترجمان در پی خواهد داشت، موضوعی است که قانع به آن تاکید کرد و گفت: مترجم وقت و انرژیاش را مایه میگذارد و ناشر سرمایهاش را. اگر کتاب خوب نفروشد و شمارگان بین چند ناشر تقسیم شود، ضررش به هر دو بخش میرسد. گاهی یک سری فرصتطلب کم سواد هم به عنوان منتقد مینشینند و از نسخهها غلط املایی و انشایی میگیرند که تنور خودشان گرمتر بماند که نمونهاش درباره رمان «اتاق» اتفاق افتاد و تمام مشکل جریان ترجمه در کشورمان به برگردان واژه جارختی و کمد گره خورده بود که البته همچنان لاینحل باقی مانده است!
مترجم رمان «دختر پنهان» معتقد است ترجمههای متعدد از یک اثر هم اگر وجود دارد باید ضوابط مشخصی داشته باشد که یکی از مهمترین اصول، دادن زمان به یک ترجمه است. وی با بیان این مطلب افزود: برای آغاز ترجمه، باید ابتدا مجوزی صادر شود و زمانی برای مترجمش قائل باشند. البته این کار هم اگر صحیح اداره نشود، ممکن است مشکلاتی مانند باندبازی، بورس و انحصارطلبی برخی را با خود همراه بیاورد، برای مثال همین کاری که با پیش فروش بلیتهای قطار و سینما و کنسرتها میشود ولی برای رسیدن به نقطه مطلوب، باید از جایی شروع کرد. شاید هم اجرای قانون حق مولف (کپی رایت) مشکل را حل کند که جایش در کشورمان خیلی خالیاست.
وی درباره ترجمه مجدد رمانهای شاخص سالهای قبل نیز گفت: بهطور مثال هر بار رمان مورد علاقه دوران جوانیام، «پیرمرد و دریا» را با ترجمه خوب نجف دریا بندری میخوانم، در اوج لذت همیشه فکر میکنم یک رمان جنوبی کشورمان را، با تمام اسامی خاص و خصوصیات یک رمان بومی ناب، خواندهام و همیشه دلم میخواسته زبان همینگوی را مثل دیگر کارهایش حس کنم که این اتفاق هرگز نمیافتد. یا در جایی دیگر دو ترجمه از رمان «کوری» ساراماگو از مترجمان خوبی مانند مهدی غبرایی و اسدالله امرایی خواندهام که هر دو قابل تحسین است، با اینکه تفاوتهای کلی با هم در نوع زبان روایت دارند. در نتیجه میتوان گفت که این نوع کار کردن هم ایرادی ندارد.
این مترجم معتقد است ترجمه مجدد آثار شاخص جهان توسط مترجمان جوان ایرادی ندارد. وی در اینباره افزود: مترجمان جوان هم باید کار خود را از جایی شروع کنند، یعنی از جایی که مترجمان نام آشنای قدیمی شروع کردهاند. گرچه امروزه با همه گیر شدن اینترنت و کوتاه شدن فاصلهها کار برای جوانها قدری راحتتر شده و به راحتی میتوانند با نویسندگان خارجی و آثارشان مثل داستان کوتاه و رمان به طور دست اول و تقریبا بیواسطه ارتباط برقرار کنند که امیدوارم این عامل، آینده خوب و روشنی برای ترجمه کشورمان رقم بزند.
تاکنون آثاری مانند «آلخاندرو و ماهیگران تانکای» اثر برالیو مونیوس، «آدمکشها» اثر جویس کرول اوتس، «اتاق» اثر اما داناهیو و دو مجموعه داستان از نویسندگان مختلف به نامهای «قرار بازی» و «دختر سیاه دختر سفید» از این مترجم منتشر شدهاند.