رمان «ایرانداخت» عاشقانهای پاک و عفیف درباره سلمان فارسی است که ضمن داستانسرایی، تاریخ ساسانیان و آیین و رسوم پیروان زرتشت را بررسی میکند.
خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: «ایراندخت» را بهنام ناصح، نویسنده، مترجم و روزنامهنگار نوشته و انتشارات آموت آن را در پاییز سال 89 روانه بازار نشر کرده است. این کتاب اگرچه در شرایط نابسامان فرهنگی کشور انتشار یافت و به شایستگی دیده نشد، اما در شانزدهمین دوره جایزه کتاب فصل جمهوری اسلامی مورد تقدیر قرار گرفت و سال بعد به جایزه گام اول (دیگر جایزه خانه کتاب) دست یافت.
ایراندخت، قصهای جذاب و حوادث پرکششی دارد که طی آن، دختری به نام «ایراندخت» از طبقه فرودست جامعه، عاشق جوانی موسوم به «روزبه» میشود. اما روزبه ـ که فرزند یکی از موبدان زرتشت است ـ در پی حقیقتی است که او را به پروردگار یکتا برساند. دین نیاکانش او را اقناع نمیکند، اما در رمان هیچگاه از او جملهای در رد دینش پیدا نمیکنیم. روزبه در پی کشف راههای دیگری برای پرستش خداوند است و در این مسیر، دعوت راهبان مسیحی را لبیک میگوید و حتی خود جامه آنان را برای دعوت به مسیحیت بر تن میکند.
ایراندخت در غیبت روزبه، روزگار خوشی ندارد؛ چنانکه «بدخشان» و «سیمین» پدر و عمه روزبه در فراق او نور چشمشان را کمکم از دست میدهند و پیر میشوند. روزبه ـ که به دلیل تعقیب حکومت ساسانیان در سرزمینهای دیگر به سر میبرد ـ خیال بازگشتن ندارد و خود در کلیساهای متعدد، مردم را به آیین مسیح دعوت میکند.
داستان ایراندخت، هیچگاه به پایان نمیرسد؛ چون روزبه در واپسین سطور کتاب، پای در راهی تازه میگذارد و پی آیین کاملتری میگردد که اسلام است و قرار است از او «سلمان فارسی»، یار نزدیک رسول الله (ص) بسازد.
ایراندخت، سراسر نفرت از ریاکاری، نامردی، نابرابری و دروغگویی است. حتی زمانی که روزبه به شکلی پنهانی راه سفر در پیش گرفته و به سرزمینهای دیگر هجرت کرده است، پدرش در زندان حکومت دروغ نمیگوید تا از بند رهایی یابد. او موقعیت اجتماعی و سیاسی خود را به دلیل راستگویی از دست میدهد، اما خلاف آنچه باید بگوید بر زبان جاری نمیکند.
چاپ پنجم رمان 204 صفحهای «ایراندخت» در سال 91 از سوی انتشارات آموت به کتابفروشیها راه یافت.