با دریافت کپیرایت اثر و اجازهی ناشر (خرید اختصاصی حق ترجمهی این رمان در ایران توسط نشر آموت)
نویسنده:
«گاهی اوقات آنقدر احساس تنهایی میکردم که احساس میکردم نمیتوانم نفس بکشم. برای همین، تصمیم گرفتم در این مورد کتاب بنویسم.»
چند نظر دربارهی کتاب:
«رمانی بینهایت زیبا ... نویسنده در این داستان مردابهای سواحل کارولینای شمالی را از دید کودکی رهاشده میکاود و این کودک چشمان ما را به رازها و مخاطرات زندگی خصوصیاش باز میکند.»
گروه بررسی کتاب نیویورک تایمز
«داستانی باشکوه! نویسنده داستان معماییاش را در نثری زیبا و شعرگونه پیچیده است. روشن است که او خود از چنین فضایی میآید اما حس و احساس در تمام صفحات کتاب موج میزند.»
الکساندر فولر، نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز
«کشف تازهای از انزوا و طبیعت از دید یک زن همراه با یک ماجرای عاشقانهی زیبا.»
مجلهی هنری اینترتینمنت ویکلی
«این رمان، حیرتانگیز، زیبا و فراموشناشدنی است. پس از مدتها اولین رمانی بود که مرا به گریه واداشت.»
کریستین هانا، نویسندهی کتابهای تنهای بزرگ و بلبل