صبحها در جامجمآنلاین من بودم (مترجم عربی) و استاد کسمایی (مترجم انگلیسی) و مهری توکلیان (مترجم روسی) و بعدازظهرها، بهرام افتخاری (مترجم آلمانی) و #ماندانا_داورکیا (مترجم فارسی به انگلیسی) و #محمدرضا_نوروزپور (مترجم انگلیسی). کارهای فنی سایت هم به عهدهی #کورش_نور بود و #کیوان_مافی و #محمد_عظیمی.
خبرها و گزارشهایی که ترجمه میکردم اول باید به آقای کسمایی میدادم تا بخواند و ویرایش کند و بعد برود برای انتشار؛ دکتر شکرخواه از توی سایت تایید میکرد و خودش بعدازظهرها بود.
گذشت و از روزنامه درآمدم اما حق معلمی آقای کسمایی بر گردنام ماند و این حذف کلمهی #که از جملات که باور کنید واقعا خیلی وقتها الکی «که» میگذاریم.
بعد هم که ناشر شدم، ارتباطم با آقای کسمایی ادامه پیدا کرد و اولین کتابی که برای #نشر_آموت ترجمه کردند، کتاب #تاریخچه_خصوصی_خانه بود.
بعد از آن کتاب #صعود_زندگی_من را ترجمه کردند و بعد #تحصیل_کرده و این اواخر هم #بدن_ات_را_بشناس.
#علی_ایثاری_کسمایی برایم نشانهی تداوم و کم نیاوردن و مقاومت و کوه است. هر جا هستند، سلامت باشند.