انتشار ترجمه رمان مشهور بلژیکی به سیوهشتمین زبان؛
آلفونس ژوزفوس دریدر با نام مستعار ویللم الشات(7 مه 1882-31 مه 1960) نویسنده و شاعر بلژیکی بود که کتاب «پنیر هلندی» او به عنوان ترجمهشدهترین رمان فلاندریزبان در تمام دوران لقب گرفت و او را در زمرهی برجستهترین نویسندگان فلاندری قرار داد. ادبیات فلاندری که در نوشتار همانند زبان هلندی است، در پی انقلاب 1830-1839 و با صدور بیانیهای مبنی بر اینکه زبان فرانسوی تنها زبان رسمی بلژیک است، پاگرفت. در سال 1890 نویسندگان جدید دوباره گروهی تشکیل دادند و در این زمینه فعالیت کردند. دوره شکوفایی و اوج ادبی فلاندری به پیش از جنگ جهانی اول در بلژیک باز میگردد.
«پنیر هلندی» یا همان «پنیر» که پیشتر به 37 زبان ترجمه شده بود، بهتازگی با ترجمه سامگیس زندی و از سوی نشر آموت در اختیار مخاطبان فارسیزبان قرار گرفت.
الشات در رمان «پنیر هلندی» با ترکیبی از طنز و توصیفاتی ترحمبرانگیز از زندگی شخصیت اصلی داستان، تصویری از مردی ارائه میدهد که تلاش میکند به موقعیتی از زندگی کاری و شخصیاش دست یابد که بسیار فراتر از مهارتهای اوست. بنابراین مخاطب با داستانی روبهروست که ضمن خندهآور بودن، تکاندهنده و غمانگیز است.
فرانس لارمانز - کارمند جاهطلب اما ناتوانِ شرکت امور دریایی و کشتیسازی جنرال مارین است. «این بدان معناست که او مقامی پیدا نمیکرد که به من بچسباند. کارمند هیچ هاله مقدسی ندارد. مثل روز تولدش باید برهنه با دنیا روبهرو شود»(صفحه 28) او با وجود آنکه در کارش بسیار مصمم و بااراده است اما مهارتهای لازم را ندارد. وقتی پستی در سمت مدیریت یک شرکت توزیعکننده پنیر به لارمانز پیشنهاد میشود، با اینکه از پنیر در تمام انواع آن متنفر است و علاوه بر آن، هیچ مهارتی در این شغل ندارد، برای آنکه بتواند از شغل سطح پایینش از کشتیرانی خلاص شود و از نظر جایگاه اجتماعی پیشرفت کند، آن را میپذیرد و خود را در موقعیتی طنزآمیز و غمبار قرار میدهد، چراکه بیکفایتیهای او رفته رفته با قرار گرفتن در موقعیتها و در تصمیمگیریها آشکار میشود.
«پنیر هلندی» کتابی روان در فضای دهه 1960 است که با طنزی خشک و گزنده، همدلی مخاطب را به دست میآورد؛ چراکه تلاشهای کمجان لارمانز برای رسیدن به موفقیت همواره با شکست مواجه است و بینتیجه باقی میماند.
ویللم الشات که در خانوادهای نانوا به دنیا آمده بود، پس از تحصیل در مدرسهای دولتی، در انستیتو فوقالعاده تجارتِ Rijkshandelhoges در دانشکده اقتصاد و بازرگانی ادامه تحصیل داد و در سال 1904 در رشته علوم بازرگانی در مقطع کارشناسی ارشد فارغالتحصیل شد. در طول جنگ جهانی اول به عنوان دبیر کمیته ملی امداد غذایی در آنتورپ خدمت کرد و پس از آن در سال 1911 آژانس تبلیغاتی خود را تاسیس کرد و تا زمان مرگ اداره آن را برعهده داشت.
با اینکه او به عنوان نویسنده نثر به شهرت جهانی دست یافته بود، اما نخستینبار در سال 1900 با سرودن شعر وارد این حیطه شد و در ادامه اشعارش در مجله Alvoorder به چاپ رسید. تجارت و زندگی خانوادگی موضوعات اصلی آثار ویللم الشات را شکل میدهد و المانهایی همچون توصیف دقیق محیط و بدبینی از شاخصههای سبک او در نویسندگی به شمار میآید. وی در سال 1920نشان شوالیه را به دست آورد.
الشات در سن 78سالگی بر اثر حمله قلبی در آنتورپ درگذشت. او سوزانده شد و خاکسترش همراه با جسد همسرش در اسکونسلهوف به خاک سپرده شد.
کتابهای ویلای رز(1913)، ناامیدی(1920)، رستگاری(1921)، متقاعد کننده(1924)، پنیر (1933)، تزجیپ(1934)، اشعاری از گذشته(1934)، بازنشستگی(1937)، پا(1938)، رام کننده شهر(1940)، کشتی تانک(1942)، وصیتنامه(1946) و آیاتی از گذشته(1934) از آثار این نویسنده بلژیکی به شمار میآید.
سرمگیس زندی، مترجم زبانهای هلندی و دانمارکی است که پیشتر ترجمه کتابهای «فرشتهساز»، «اربابهای چای»، «فیلیپ و دیگران»، «اندوه بلژیک»، «آقای هزارپا و کفاش»، «فراسوی خواب»، «استفان برایس» و «زمستان روزگار جنگ» را برعهده داشته است.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «تمام هفته به دنبال پیدا کردن یک میز و ماشین تحریر دست دوم بودم. و میتوانم به شما اطمینان بدهم که رفتن از یک مغازه آشغالفروشی به مغازه دیگر در قسمت قدیمی شهر هیچ لذتی ندارد. این جاها معمولا اجناس را چنان روی هم انباشتهاند که به سختی میتوان از پشت پنجرهشان دید چیزی را که من دنبالش میگردم دارند یا نه و در نتیجه مجبور میشدم از مغازهدار سوال کنم.
ورود به مغازه کار سختی نبود، اما من جرئت نمیکردم بدون اینکه خرید کنم از مغازه بیرون بروم.»
بیتا ناصر
https://www.ibna.ir/vdcb8sbf9rhba5p.uiur.html