این کتاب شامل دو بخش است با نامهای: هویج افتاد و ناگهان ابر در آینه. بخش اول شامل شعرهای کوتاه است و بخش دوم بیشتر شامل شعرکها یا شعرهای کوتاهِ کوتاه، آنقدر کوتاه کهگاه لذت خواندن نیز از خواننده دریغ میشود: «از دستم افتادی/ از چشمم که نه». تجربه مقدم بر زبان و بیان شاعرانه است. شاعر تجربه میکند و آنگاه در زبان شعر بیان میکند. این مجموعه شعر تجربه اول دستاران در دیدار با جهان زیست شده به زبان شعر است. او میبیند و شعر او حاصل دیدار او با هستی پیرامونی است. به همین دلیل تجربه اول گام مهمی در پیمودن راه هنری است. تجربه اول نشان میدهد شاعر در نسبت با چه چیز معنا میشود. دستاران در تجربه اول آنگاه که میان سوژه و ابژه فاصله میاندازد در حقیقت نسبت یکانگی میان او به عنوان فاعل و فعل تجربه در زندگی وجود ندارد به همین دلیلگاه ناخوشایند جلوه میکند اما در تجربهای که شاعر باآن زندگی میکند و ما ازآن به عنوان تجربه زیست شده یاد میکنیم این فاصله بر میافتد و یگانگی کاملی میان فاعل و فعل تجربه برقرار میشود و در این زمان شعر دستاران زیبا و خواندنی جلوه میشود. شاعر جوان هرگاه خواسته خود را از دور و جدا از آنچه میبیند و تجربه میکند نشان دهد شعرش دلنشین نمیشود اما زمانی که شعرش به یک کل واحد از هستی تبدیل میشود به شکلی که ما پیشتر با آن هیچ ارتباطی نداشتهایم تازه و نو بر دل مینشیند. ساره دستاران به جای منِ خواننده تجربه میکند و این تجربه را با منِ خواننده به اشتراک میگذارد. بنابراین هرگاه سطحی و زودگذر از واقعهای و حادثهای پیدا یا ناپیدا میگذرد شعرش بر دل نمینشیند اما زمانی که سعی میکند کمی متفاوت ببیند یا آنچه را همگان نمیتوانند ببیند او ببیند زیبا و دلنشین میشود.