چند روز پیش دیدم یکی از ناشران مجموعه کامل داستانهای #ژول_ورن را منتشر کرده. یک ذوق عجیبی بهم دست داد. انگار آشنا دیده باشم، مانده بودم به کی بگم این ذوقام را. #کتابخوانیام سال 1365 با این کتابها گر گرفت. با هر مکافاتی بود، هر هفته جیبخرجیهایم را جمع میکردم و میرفتم به #کتابفروشی_هجرت در #منبع_آب #قزوین و یک #کتاب از #ژول_ورن را برمیداشتم و میبردم و دیوانهی بوی کاغذهای کاهیاش میشدم و میرفتم به دل #آمازون.
بعدها هم مثل همهی آدمهای کنجکاو #رمان_عاشقانه میخواندم اما آنقدری که غرق کتابهای #ماجراجویی و پر از حرکت و حل معما میشدم، هیچ کتاب دیگری را دوست نداشتم.
بعدتر که توی دنیای تنهای نوجوانیام افتادم به سینمارفتن، عاشق فیلمهای اکشن بودم و گاهی یک فیلم را چند بار میدیدم؛ یک دفترچه یادداشتی هم داشتم که اسم فیلم و اسم کارگردان و فیلمنامهنویس و بازیگران و خلاصهی فیلم را تویاش مینوشتم؛ اگر بگردم، پیدایاش میکنم در آرشیوهایم.
و این #رمان_های_جنایی #ژانر_هیجانی برای همه همینطور است. اصلا ذات آدمی است که انگار بدود دنبال ماجرا. یک جاهایی دوست داریم نفسمان به شماره بیفتد و باز هم برویم دنبال سیاهی، برویم به تاریکی. برویم به جایی که نمیدانیم کجاست و چه خبر است و هر لحظه ممکن است یکی از پشت سر بزند روی شانهمان یا ... از شانس، خیلی وقتها چنین صحنههایی میخورد به نیمهشبهای تاریک!
و آخرین کتابی که در این ژانر در #نشر_آموت منتشر شده، رمان #آرامش_ابدی_سارا است، نوشتهی #رابرت_دوگونی با ترجمهی #هدیه_گرامی_مقدم.
داستان دختری که بیست سال است دنبال پیدا کردن قاتل خواهرش است. اصلا به خاطر این ماجرا رفته و کارآگاه جنایی شده در اداره پلیس. آنقدر مصمم است که نمیداند گیرم قاتل را پیدا کرد؛ با رازهای ... بقیهاش رو نگم دیگه.
#رابرت_دوگونی اولین بار است به کتابخوانان #ایرانی معرفی میشود و #هدیه_گرامی_مقدم دومین ترجمهاش در #نشرآموت. دربارهی این مترجم چند بار قبلا نوشتم که دقیق است و باهوش است و منظم. و خوشحالم #حامد_منصوریان هم #آرامش_ابدی_سارا را ویرایش کرده است.
این رمان را شروع کنید، اگر از خواب و خوراک نیفتادید، این خط و این نشان!
https://www.instagram.com/p/Ca2HVdGKkbK/?utm_medium=copy_link