حتی بهترین #کتاب ها هم نیاز به معرفی دارند
و این معرفی مثل آب و کود و زمین مناسب برای درخت نهال جوان است.
#به_خانه_بیا یکی از بهترین رمانهاییست که در یکی دو سال گذشته خواندم. گاهی فراموشام میشود به دوستان معرفی کنم (شاید هم احساس ناتوانی کردم که به چند نفر میتوانم معرفی کنم؟)
نشر آموت / چاپ اول / ۳۶۵ صفحه/ ۲۵۵۰۰۰ تومان
زندگی هر چیزی که از شما میگیرد را به شما پس میدهد.
۱. ما شروعش میکنیم
۲. ما تمامش میکنید
۳. مثل آب برای گل
۴. هرگز دروغ نگو
۵. هوای او
یوسف علیخانی: بیست و چهار سال از اولین باری که به #نشر_ققنوس رفتم، میگذرد. به ظاهر رفته بودم برای دیدن دوستانم #محمد_حسینی و #علیرضا_سیف_الدینی و #مسعود_علیا و #ارسلان_فصیحی اما توی دلم آرزو میکردم که «یعنی میشود داستانهایم را منتشر کند؟»
#امیر_حسین_زادگان یا به قول ماها #امیرخان را میشناختم و او هم میدانست این جوانک خجالتی، سالهاست در مجلات و روزنامهها #کتاب معرفی میکند و همیشه هم لطف داشت و کتاب در اختیارمان میگذاشت.
اولین باری که به دفتر ققنوس در کوچهی ژاندارمری رفتم، دفتری بود چند پلاک آنطرفتر از دفتر کنونی ققنوس. جرات نکردم #مجموعه_داستان آمادهی انتشارم را به ققنوس بدهم. مجموعهی گفتگوهایم با نویسندگان، سالها دست این ناشر و آن ناشر، دستبهدست شده بود. نمیدانم چطور شد که یک روز سر راهام به روزنامه، رفتم #نشر_مرکز و قبول کردند و منتشر شد.
روزنامه دنیای اقتصاد: رمان «سلام زیبا» نوشته آن ناپولیتانو با ترجمه ساره خسروی منتشر شد. داستان این کتاب درباره مردی بهنام ویلیام واترز است که در خانهای بزرگ شده که بهخاطر یک فاجعه غرق سکوت شدهبود؛ جاییکه والدینش به سختی طاقت نگاهکردن به او را داشتند، چه برسد به اینکه دوستش داشته باشند.