«آقای پیپ» بیش از هر چیز داستان انسانهایی است که از دروازهی ادبیات داستانی میگذرند و در دل جهان داستانی و خیالانگیز پناه میجویند تا بتوانند مکان امنی برای دوری از تهدید هر روزهی زندگی هراسآور و نابهسامان روبهرو بیابند
آقای پیپ. لوید جونز. ترجمهی فریده اشرفی. تهران: انتشارات آموت. چاپ نخست: زمستان 1390. 1650 نسخه. 288 صفحه. 8000 تومان.
«بوگنویل یکی از حاصلخیزترین مناطق کرهی زمین است. بذری روی خاک بیاندازید و سه ماه بعد همان بذر به گیاهی با برگهای سبز براق تبدیل میشود. سه ماه بعد، میتوانید میوهی آن را بچینید. اما، محض رضای خدا، ما یک تکه زمین برای خودمان هم نداشتیم. اگر علفها و بوتهها را به حال خودشان میگذاشتیم، بهسرعت از تپهها به طرف پایین سرازیر میشدند و دهکدهی ما را زیر گل و پیچک دفن میکردند.»[1]
بوگنویل نام بزرگترین جزیرهی واقع در مجمعالجزایر سلیمان در شمال استرالیا و در قلب اقیانوس آرام است. همان جزیرهای که توصیفش از زبان راوی نوجوان داستان در سطرهای بالا آمد و داستانی در آن میگذرد که نمیتوان برای آن سر نخی متصور شد که آن را بتوان گرفت و تا پایان دنبال کرد. آقای پیپ نام یکی از شخصیتهای رمان معروف و بلندآوازهی آرزوهای بزرگ اثر رماننویس مشهور قرن نوزده انگلستان، چارلز دیکنز است که حضور مستمرش در رمان لوید جونز، نام او را تا عنوان کتاب نیز کشانده است. آقای پیپ خود را از قرن نوزده انگلستان به جزیرهای میآورد که درگیر جنگهای داخلی از یکسو و محاصرهی خارجیان از سوی دیگر است. ارتباط جزیره تقریبن بهطور کامل با دنیای خارج قطع شده است و تنها سفیدپوست باقیمانده در بوگنویل آقای واتس است که بیشتر با لقب خود، «چپول» در میان بومیان شناخته شده است. آقای واتس عجیب و غریب که بهخاطر ازدواج با یکی از بومیان در همانجا ساکن شده است و بههمراه سفیدپوستان دیگر جزیره را ترک نکرده است، درنهایت آموزش بچههای آن جزیره را برعهده میگیرد و اینگونه است که آقای پیپ به زندگی کودکان آن سرزمین ورود میکند و پس از کودکان، نوبت والدین و دیگر ساکنان جزیره است که با آقای پیپ دنیای دیگری را تجربه کند.
بوگنویل یکی از حاصلخیزترین مناطق کرهی زمین است. بذری روی خاک بیاندازید و سه ماه بعد همان بذر به گیاهی با برگهای سبز براق تبدیل میشود. سه ماه بعد، میتوانید میوهی آن را بچینید. اما، محض رضای خدا، ما یک تکه زمین برای خودمان هم نداشتیم.
آقای پیپ بیش از هر چیز داستان انسانهایی است که از دروازهی ادبیات داستانی میگذرند و در دل جهان داستانی و خیالانگیز پناه میجویند تا بتوانند مکان امنی برای دوری از تهدید هر روزهی زندگی هراسآور و نابهسامان روبهرو بیابند. آقای واتس از همان روش درمانی خود برای درمان کودکان و در پی آن، والدین و دیگران استفاده میکند تا واقعیت زندگی رنگ ببازد و قلمرو رویا خود را در هر سو بگستراند. اینگونه است که آقای پیپ قدم به بوگنویل میگذارد و دومین سفیدپوست ساکن آن جزیره میشود.
در پشت جلد کتاب چونین میخوانیم که آقای پیپ جایزهی بهترین کتاب سال را از آن خود کرده است، نشان «مونتانا» برای داستاننویسی را به دست آورده است، نامزد دریافت جایزهی مَن بوکر در سال 2007 شده و یکی دیگر از موفقیتهایش هم دریافت «جایزهی نویسندگان کشورهای مشترکالمنافع» است. لوید جونز پنجاه و هفت ساله، از اهالی نیوزلند خالق بیش از سیزده رمان، داستان کوتاه و کتاب کودک است. فریده اشرفی هم اگرچه از سال 1373 دستبهکار ترجمه شده است ولی نخستین کتابش را با نام استخوانهای دوستداشتنی در سال 1383 به بازار کتاب روانه کرده است. مترجم کتاب آقای پیپ اگرچه همکارانی چون نمونهخوان و ویراستار را در کنار خود نداشته است، ولی کتاب ترجمهشده توسط او بهنسبت روان و کمغلط است.
«افرادی بین ما بودند که فرزندی نداشتند و دربارهی آرزوهای بزرگ چیزی نمیدانستند. اصلن به فکر این بزرگسالان هم نمیرسید که پیپ که بود یا این قشقرق بهخاطر چه به پا شده بود. آنها فکر میکردند یک نفر را اشتباهی گرفتهاند. یا اینکه شخصی که سرخپوستان دنبالش میگشتند، آنطرف جزیره زندگی میکند.
نیازی نبود به او نزدیک شوم. نمیتوانستم آن وضع را تحمل کنم. با وجود این، از ته دل میخواستم بداند که خبر دارم چه کاری کرده است. دلم میخواست او بداند که من میدانم.»[2]
پی نوشت:
[1] صفحهی 21 و 22 کتاب
[2] صفحهی 127 کتاب
فاطمه شفیعی
بخش کتاب و کتابخوانی تبیان