محمدعلی علومی: ارسال تبریک تعداد نسبتا زیادی از هنرمندان و ادیبان به جهت برگزیده شدن پریباد، مرا هم شادمان و هم امیدوار ساخت، به این جهت که «ادب» فزون بر دانش و فرهنگ، بر منش و روش نیک نیز دلالت دارد.
البته معدود شیفتگان به گمان من، سراسیمه نسبیگرایی مطلق در پارادوکسی برخاسته از جهاننگری مرحله جدید نولیبرالیسم جهانی، چه بسا شأن و ارجی برای فرهنگ انسانی و صفات نیک چون مهرورزی به همدیگر و امثالهم قائل نباشند که به هر حال مخاطب من در این خطابه کوتاه نیستند و گفتم که تبریک دوستان مرا امیدوار کرد که هنوز هم ادب، کارکرد اصلی خود را در گسترش همدلی حفظ کرده و هدف و منظور از پریباد، اجرای مجدد اساطیر، افسانهها، باورها و آداب و رسوم دیرپای نیاکان ما بوده است. نیاکانی که سرزمین نیمهخشک و بیابانی ایران را تبدیل به بوستان و گلستان کرده بودند و در ستیز نابرابر با طبیعت کر و کور و در جنگ با ستمگران ابلیسخو اما آدمروی به مصداق فرمایش مولانا که: ای بسا ابلیس آدمروی هست/ پس به هر دستی نشاید داد دست
باری به هر حال، نیاکان ما تجربیات عینی خود را در قالب مفاهیمی مینوی درآورده بودند که آشکارترین آن باورها در کیشمهر و در آیینزروان بروز یافت و سپس بر باورهای دینی و فرهنگی بسیاری از اقوام متمدن در جهان کهن تاثیرهای فراوانی برجای نهاد. چنانکه آیین نصارا، اقتباسی از نمادهای مهری است همچون صلیب یا سه بار نیایش مهر در شکل اب و ابن و روحالقدس یا نزول روحالقدس به شکل کبوتر که از نمادهای شناختهشده آناهیتاست و آناهیتا در مهر بود و قس علیهذا. آستوریایس و مارکز و خوان رولفو از کسانی هستند که فرهنگ عشایری سرخپوستها را در نهان به اجرای جدید درآوردند و به باور من ما ایرانیان که زمانی در ساخت و پرداخت تمدن و فرهنگ جهان نقش و سهم اساسی داشتیم، دهها بار بیشتر از هنرمندان و ادیبان آمریکای لاتین، شایستگی داریم تا نگاهی نو به جهان قدرتمند و غنی اساطیر داشته باشیم. در شعرهای شادروان اخوانثالث و استاد شفیعیکدکنی و بعضی از اشعار نیما و شهریار و... رویکرد به اسطورهها داریم. در سینما استاد بهرام بیضایی به اساطیر توجه دارد اما این مهم در ادبیات داستانی کم اتفاق افتاده است. یک رمان بوف کور و چند داستان کوتاه از استاد غلامحسین ساعدی و سپس بخشی از «اهل غرق» و قسمتهایی از «آزاده خانم و نویسندهاش». در داستانهایی از محمد شریفی و یوسف علیخانی و چند نویسنده دیگر، اصلا جوابگوی آن همه غنای رمزها و زبان چندلایهای استعاری و اساطیری که سابقه درخشان ادبیات کلاسیکها را تشکیل میدهد، نیست.
رمانی مانند «پریباد» از اولین گامها در رماننویسی جدید ایران است که میکوشد در میان دو قلمروی متفاوت، یعنی قلمروی افسانهها و فرهنگ مردم که وابسته به فرهنگ شفاهی است با قلمروی داستاننویسی جدید، ربط و رابطهای برپا کند. همیشه اولین گامها، نقاط ضعف و قوت خاص خویش را دارند و چون بخشی از ادیبان آن دانش و شجاعت را ندارند که نظر مستقل درباره ادبیات داشته باشند و ترجیح میدهند نظرات نظریهپردازان ارجمند دیگر را که از طریق ترجمهها خواندهاند، تکرار و حتی اجرا کنند، من با خودخواهی جسورانه، خود را نقال و قصهگوی جهان جدید میدانم و باز با قدردانی فراوان از دوستان و یاران هنرمند و ادیب که با ارسال تبریک سرفرازم کردند، سپاسگزاری دارم.
× به نقل از روزنامه «فرهیختگان» شنبه 10 تیر 91