مهدی یزدانیخرم
تجربهی خواندنِ داستانهای جان چیور هیچوقت مخاطب را رها نخواهدکرد. انگار اتفاقی برای مخاطب رقم میخورد که شگفت است و بینهایت شخصی. چند ماه پیش بود که این مجموعهی درجه اول از داستانهای غولِ داستان کوتاه آمریکا به فارسی درآمد و هر بار ماجرایی رقمخورد تا امشب که عهد کردم معرفیاش کنم. « گنج خیالی» با ترجمهی آذر عالیپور یکی از بهترین کتابهاییست که در چند سال گذشته در حوزهی داستان کوتاه آمریکایی درآمده. آنها که چیور را میشناسند به خوبی میدانند چه شاهکارهایی کنار هم قرار گرفته و با چه نویسندهی متفاوتی مواجه هستند.
چیور را چخوفِ حومهها مینامند و اصولن به شدت از چخوف هم تاثیر پذیرفته. داستانهای او اغلب روایتهایی جزیینگرانه است از آدمهای معمولی، آدمهایی که اغلب از طبقهی متوسط هستند و خانوادهدار. آنها در روایتهای چیور دچار ماجراهایی میشوند که اغلب با طنزی سیاه و زیرکانه برجستهشان میکند. گاه این اتفاقها بسیار عادی هستند و گاه حکایت از جنونی عمیق دارند. داستانهایی که در این کتاب کنار هم آمده جهان چخوفی او را به خوبی نمایان میکنند، منتها جهانی که آدمهایاش مردمانی آمریکایی و اغلب از حوالی نیوانگلند هستند، مردمانی که کسی جدیشان نمیگیرد. چیور با این نگاه عمدتن فضاهای متنوعی میسازد که نمیتوان در آنها سیاهی مطلق دید اما یک جای جهان میلنگد. مثلن در داستان اول همین کتاب روایت مردی خانوادهدوست را میخوانیم که هواپیمایاش سقوط کرده ولی آنها جان به در بردهاند و وقتی به خانه آمده برای کسی این اتفاق که زندهگی او را به دو قسمت تقسیم کرده کوچکترین اهمیتی ندارد. در سالهای قبل ترجمههایی به دست مترجمانی چون امیرمهدی حقیقت، میلاد زکریا، فرزانه دوستی، احمد اخوت و... از داستانهای او انجام شده بود که از قضا توفیق نسبی هم داشت منتها آذر عالیپور گویا قصد دارد تمام آثار چیور را ترجمه کند مانند کاری که با داستانهای یک کوتاهنویس بزرگ دیگر، فلانری اوکانر انجام داد. بیتردید چیور کنار مالامود، کارور، توبیاس ولف، براتیگِن، باشویتس سینگر، بارتلمی و... از نمادهای داستان کوتاه است در نیمهی دوم قرن بیستم. او در سال ۱۹۸۲ از دنیا رفت و کمی قبل مرگاش جایزهی پولیتزر را هم به دست آورد. خواندن« گنج خیالی» برای من لذتی وصفناشدنی داشت، انگار نمیخواستم تمام شود و روایت آدمهایی که این نویسنده آنها را از سایهها بیرون میکشد رهایام نمیکند، چه به همین دلیل است که او را با چخوف قیاس میکنند. پیشنهاد میکنم در خواندن داستانها تردید نکنید. جهان یک چیور دارد.