#جایی_که_خرچنگ_ها_آواز_می_خوانند یک عنوان جذاب و انگیزشی است برای کتابی عاشقانه که تم جنایی_ معمایی دارد. داستان دختر بچه ی ۶ ساله ای است که خانواده اش او را در مرداب رها می کنند و او باید به تنهایی از عهده ی مشکلات زندگی اش برآید. مردانی که به زندگی کیا وارد می شوند او را ترک می کنند ولی او باز هم محکم و استوار پیش می رود.
داستان آن قدر شفاف و صمیمی نوشته شده که خواننده از خواندن اش لذت می برد و الگوی بسیار خوبی برای تلاش و خستگی ناپذیری است. نویسنده شرایط داستان را طوری پیش میبرد که خواننده را مسحور قلم خود نگه می دارد و وقتی ما تصور می کنیم این همه فراز و فرود و کش و قوس به پایان رسیده، با یک شوک عظیم ما را متحیر می کند و با یک پایان غیرمنتظره داستان اش را به پایان میرساند.
کتاب از پرفروشهای نیویورک تایمز است و با توصیفات بی نظیری از طبیعت بکر و زیبا نوشته شده، کیا دوستانش را از دل زیبایی های مرداب انتخاب می کند با موجودات مرداب دوست می شود از آن ها نقاشی می کشد. شعر و مقاله می نویسد. او در روستایی زندگی می کند که هیچ کس به او و تنهایی اش اهمیتی نمی دهد ولی او، راهی به سوی زندگی بهتر پیدا میکند