«چارلی کافمن» با فیلم جدیدش باری دیگر ثابت کرد اگر میخواهید در کابوسی کلاستروفوبیک گرفتار شوید، باید به سراغ او بروید. آخرین فیلم او دربارهی دانشآموزی با نقشآفرینی «جسیکا باکلی» است که شش ماه از نامزدیاش با مردی رقتانگیز به نام «جک»(جسی پلمونس) میگذرد و حالا میخواهد به ملاقات خانوادهی «جک» برود. این کار یک اقدام کورکورانهی دیگر در رابطهی اوست. برای رسیدن به مزرعهی ترسناک والدین «جک» او باید مسیری طولانی و ناهموار را طی کند. دقیقاً همینجاست که او با خود تصمیم میگیرد که شاید بهتر باشد به رابطهاش با «جک» پایان دهد.
«من به پایان دادن به اوضاع فکر میکنم» توسط «کافمن» از رمانی کانادایی نوشتهی «یان رید» اقتباس شده است و به حدی ترسناک است که فیلمهای ترسناک عادی آینقدر ترسناک نیستند. این زن کیست؟ «جیک» کیست؟ آن نگهبان چه کسی بود؟ اینها سوالهایی است که در انتهای فیلم از خود خواهید پرسید. این فیلم یک درام درگیرکننده است که کمی هم «کافمن» در آن برای تلطیف فضا از چاشنی کمدی نیز استفاده کرده است.
بنظر میرسد این فیلم بهترین کار «کافمن» در میان آثار جدید او باشد و البته ویژگیهای مشترک زیادی نیز با آثار قبلی او مثل علاقهی «کافمن» به خلق جهانی پر از تنهایی و ناراحتی، افزایش مداوم تنش و استرس و حملات عصبی دقیقه به دقیقه دارد. شاید بالغ بر یک ساعت از خود بپرسید پس کی این فیلم شروع میشود اما وقتی به خودتان میآیید، میبینید که روی لبهی صندلی خود نشستهاید.
مثل همیشه «کافمن» اثرش را پر از نشانههای فرهنگ عامه کرده است. او گریزی به یک رمانتیک کمدی ساختگی از «رابرت زمکیس» میزند. بنابراین آیا باید منتظر «زمکیس»؟ نه لزوما. سفر جادهای زوج داستان نیز دارای یک جر و بحث طولانی و خشمگینانه است که شبیه سکانسی از فیلم «زنی تحت تأثیر» اثر «جان کاساوتس» است. همچنین به بسیاری دیگر از کارگردانانی که بر «من به پایان دادن به اوضاع فکر میکنم» تأثیر داشتهاند مثل «لینچ» و «بونیل» اشارهای نمیشود.
مرکز وحشت داستان «من به پایان دادن به اوضاع فکر میکنم» در آن مزرعهی سرد و تاریک است. زوج عجیب و غریبی که «کولت» و «تیولیس» ساختهاند، جشنی نامناسب برای یک زوج ناراحت به راه انداختهاند. همین که ظاهر آنها و مبلمان و تابلوهای خانه شروع به تغییر میکند، «باکلی» از «جیک» میخواهد که اگر ممکن است به خانهی خود برگردند. اینجاست که «کافمن» باری دیگر توانایی فرازمینی خود را در خلق سناریوهای رویاگونه نشان میدهد. طراحی صحنهی «مالی هیوز» و تصویربرداری «لوکاژ ژال» در ساخت این فضا تأثیر به سزایی داشتهاند.
«پلمونس» بر نقش «جیک» کاملاً مسلط شده است. نقش «جیک» از آن دسته نقشهایی است که «فیلیپ سیمور هافمن» فقید میتوانست آن را ایفا کند. و «باکلی» نیز مانند دختری است که در کابوس شخص دیگری زندگی میکند.
منبع : گاردین
مترجم : وحید فیضخواه
نشر آموت / چاپ دوم / ۲۵۶ صفحه / ۳۱۰۰۰ تومان