خیلی وقت‌ها فکرش رو که می‌کردم تنگی‌نفس می‌گرفتم؛ اینکه یعنی دیگر خاما نخواهد بود؟ حال این را داشتم که عزیزی را دیگر نمی‌بینم، که #سه_گانه و #بیوه_کشی ناقص شده‌اند.
حتی رمان سوم‌ام را هم که کامل کردم، رغبتی نداشتم به ویرایش‌اش. دوستانی هم که پیگیرش بودند فقط می‌گفتم «مونده ویرایش نهایی‌اش.» و اما دستم به کار نمی‌رفت.
آدم یک‌جوری در باغی می‌ماند که درختی را که کاشته و به بار آورده، یک‌شبه با تبر زده‌انداش؛ تا کی می‌توانی زار بزنی بر تنه‌ی درختی که بود و حالا نیست؟
خاما اما ریشه در خاک داشت و بالاخره برگشت. خوشبختانه شامل مهر شد و با کمترین مشکلی برگشت.
دیروز و پریروز آنقدر استوری دیدم از #خاما که تمام تن‌ام به وجد آمد از رقصی که شماها به پا کردید در این شادی.
و این کلمه‌ها فقط شکر است؛ از دنیایی که خاما را دوباره زنده خواست.
ممنونم که #خاما را می‌خوانید و درباره‌اش می‌نویسید.
یا حق
پسانوشت: و بی‌انصافی‌ست اگر از پیگیری‌های دکتر #سید_عباس_صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای آزادی #خاما یاد نکنم
https://www.instagram.com/p/CTEs2RJq-LE/?utm_medium=copy_link
