محدثه احمدی در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد:
«کاخ کاغذی» را نباید با برچسبهای خاص محدود کرد/ چاپ دوم کتاب در کمتر از یک ماه
مترجم نخستین اثر داستانی میراندا کاولیهلر میگوید: در «کاخ کاغذی» به خوبی میتوان احساسات سه شخصیت اصلی و تفاوتهای وجودیشان را حس کرد؛ چرا که نویسنده از واژگان و حتی نحوه بیان متفاوتی برای هر یک استفاده میکند.
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)؛ میراندا کاولیهلر، نویسنده آمریکایی، در نخستین اثر داستانیاش به نام «کاخ کاغذی» مخاطب را در روایتی از خیانت، عشق، درد و پشیمانی غرق میکند. او نشان میدهد که چگونه حوادثِ آسیبزا میتواند برای یک عضو از یک نسل اتفاق افتاده و در ادامه بهطور غیرمستقیم روی نسلهای دیگر تاثیر بگذارد.
محدثه احمدی که به تازگی ترجمه فارسی «کاخ کاغذی» را از سوی نشر آموت به چاپ رسانده، معتقد است: «این کتاب را میتوان اثری شبهکلاسیک دانست که نویسنده، توجه زیادی به جزئیات دارد؛ چه در توصیف فضاها و احساسات و چه در خلق شخصیتها و روایتهایشان.»
احمدی دانشآموخته کارشناسی ارشد مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه تهران است. او میگوید: «تقریباً از سال 97 با ترجمه رمان «جنگل» نوشته هارلن کوبن وارد کار این حوزه شدم. البته پیش از این، سالها در دیگر حوزههای مرتبط با زبان انگلیسی و ترجمه مشغول بودم. من بیشتر به ترجمه رمانهای معمایی علاقه دارم اما گاهی در بخش غیرداستانی نیز کار میکنم.»
رمان «کاخ کاغذی» در مدت کوتاهی پس از انتشار به چاپ دوم رسید. به این بهانه سراغ محدثه احمدی رفتیم تا بیشتر از فضای این رمان و ویژگیهای داستاننویسی میراندا کاولیهلر بدانیم که در ادامه میخوانیم.
تازهترین اثر ترجمهای شما به نام «کاخ کاغذی»(The paper palace) نوشته میراندا کاولی هلر، رمانی عاشقانه و احساسیست. ابتدا کمی درباره درونمایه، شخصیتها و فضای داستان بگویید.
کاخ کاغذی چهار بخش دارد و در اصل، زندگی شخصیت «اِلنور» را از بدو تولد تا زمان حال روایت میکند. داستان مدام بین زمانهای مختلف در گردش است و حتی از چند نسل قبل از النور هم میگوید. نویسنده تصویری کامل از گذشته یک خانواده به دست مخاطب میدهد که تمرکز اصلی آن بر فرزندپروری، تصمیمگیری و روابط است. کتاب شخصیتهای متعددی دارد که هر کدام به خوبی پرورش داده شدهاند و همچون انسانی واقعی گذشته، حال و آینده خود را دارند. علاوه بر این، با یک مثلث عشقی کلاسیک مواجیهم. بخش زیادی از داستان در دل طبیعت رخ میدهد و نویسنده با بهرهگیری از تجارب و خاطرات نوجوانی خود، به زیبایی آن را توصیف میکند.
کاولی هلر با انتشار «کاخ کاغذی» _ نخستین اثر داستانیاش_ نظر منتقدان بسیاری را به خود جلب کرده است. با توجه به این مساله، ویژگی و سبک داستاننویسی او را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من این کتاب را میتوان اثری شبهکلاسیک دانست که نویسنده، توجه زیادی به جزئیات دارد؛ چه در توصیف فضاها و احساسات و چه در خلق شخصیتها و روایتهایشان. یکی دیگر از نکات حائز اهمیت در سبک نگارش کاولی هلر، دیالوگهایی است که پختگی لازم را دارند و به خوبی نماینده ویژگیهای رفتاری، اخلاقی و حتی سن و سال هر یک از شخصیتها هستند و شما به هیچوجه با تکرار یا تشابه مواجه نمیشوید.
داستان «کاخ کاغذی» با سه روایت از سه شخصیت اصلی (اِل، جوناس و پیتر) به تصویر کشیده میشود. کاولیهلر از چه کارکردهای روایی برای خلق روایتهایی متفاوت که نشان از تفاوت ویژگیهای شخصیتی و ذهنی راویاش دارد، بهره برده است؟
یکی از عوامل مؤثر بر موفقیت داستانها، شیوه شخصیتپردازی است. به خصوص زمانی که رمان بازههای زمانی و دوران مختلف را در برمیگیرد. در «کاخ کاغذی» به خوبی میتوان احساسات سه شخصیت اصلی و تفاوتهای وجودیشان را حس کرد؛ چرا که نویسنده از واژگان و حتی نحوه بیان متفاوتی برای هر یک استفاده میکند. به علاوه پسزمینه و گذشتهای برای آنها خلق کرده که روی امروزشان تأثیرگذار است. برای مثال شخصیت «پیتر» اهل لندن است و حتی در ظاهر و پوشش او، به خوبی به این تفاوت توجه شده. یا «جوناس» که هنرمند است و روحی حساستر دارد، از کلمات عمیقتری استفاده میکند و به شیوهای ظریفتر احساساتش را ابراز میکند. راوی اصلی داستان، یعنی «ال»، کودکی و نوجوانی خوبی نداشته و درگیر تردیدهاست و این مساله در تصمیمات، خودگویهها و پریشانیهایش حس میشود. این مساله راجع به دیگر شخصیتها، هر چند فرعی، نیز به چشم میخورد و نویسنده به نحوی با کمک کلمات و توصیفات آنها را متمایز کرده است.
سه روایت از یک داستان چه تاثیری بر زبان کار داشته است؟ این مساله در ترجمه چه چالشی به همراه داشت؟
بیش از روایتها، این بازیهای زمانی و لهجه و خاستگاه شخصیتها هستند که بر زبان داستان تأثیر گذاشتهاند. نویسنده سعی کرده داستان دو نسل قبل از «اِل» و یک نسل بعد از او را هم پوشش بدهد. قطعاً زمانه بر روی زبان مردم اثرگذار است. به علاوه بسیاری از شخصیتها اهل مناطق مختلف هستند و لهجه خود را دارند. انعکاس این موارد در نسخه فارسی، یکی از چالشهای ترجمه بود.
«کاخ کاغذی» روایت عاشقانهایست که از تردیدهای شخصیت اصلی داستان (زن ۵۰ سالهای به نام اِل) برای تصمیمگیری میان عشق و احترام و آبرو میگوید. آیا این رمان اثری زنانه است؟
به شخصه هیچوقت نگاه جنسیتی به داستانها ندارم و به نظرم درست نیست که بر اساس جنسیت نویسنده یا راوی اصلی، اثری را صرفاً مردانه یا زنانه تلقی کنیم. هر یک از ما فارغ از زن یا مرد بودن، ممکن است در موقعیتی مشابه «اِل» قرار بگیریم و احساسات و تردیدهای او را تجربه کنیم. علاوه بر این، کاخ کاغذی صرفاً قصه «اِل» نیست. ما با مردان و زنان پیر و جوان متعددی روبهرو هستیم که هر یک نقش خود را در پیشبرد داستان ایفا میکنند و تأثیری کوچک یا بزرگ بر رمان میگذارند. از طرفی یکی از جنبههای بسیار مهم این کتاب، توجه به شیوه فرزندپروری و نقش پدر و مادرها بر آینده فرزندان است. بنابراین میتوان گفت کاخ کاغذی داستان زندگی است و نباید با برچسبهای خاص، محدودش کرد.
موضوع مثلثهای عشقی و تصمیمگیری میان خواستههای قلبی و خانواده از موضوعهای مورد علاقه مخاطبان عام به شمار میآید. به نظر شما این اثر چه جایگاهی در میان آثار عامهپسند دارد؟
خواندن این کتاب به دلیل پیچیدگیها و دقت ساختاری، به تمرکز و توجه نیاز دارد. در بطن داستان با مثلث عشقی روبهرو هستیم که قدمتی نسبتاً طولانی دارد؛ اما به هیچوجه نباید کاخ کاغذی را رمانی تکبعدی و صرفاً عاشقانه دانست و پا روی دیگر موضوعاتی گذاشت که نویسنده با دقت به آنها پرداخته است؛ مثل روابط خانوادگی، اعتمادبهنفس، تعرض، توجه به عاقبت کنشها و غیره. بنابراین به نظر من، پاسخ این سؤال بستگی به تعریف ما از ادبیات عامهپسند دارد. اگر بخواهیم نگاهی بدبینانه به این قبیل آثار داشته باشیم و آنها را فاقد ارزش بدانیم، باید بگویم قطعاً کاخ کاغذی در این دسته جای نمیگیرد و مخاطبی که صرفاً به قصد سرگرم شدن سراغ این کتاب برود، بهره چندانی از آن نخواهد برد؛ اما اگر عامهپسند را به معنای تناسب اثر با روحیه و زندگی عموم مردم به حساب بیاوریم، قطعاً کاخ کاغذی میتواند نمایانگر تردیدها، عواطف، ترسها و پشیمانیهای آدمهای زیادی باشد.
با توجه به سابقه کاری کاولی هلر بهعنوان معاون ارشد و مدیر سریالهای درام شبکه اچبیاُ، این رمان تا چه میزان قابلیت اقتباس سینمایی دارد؟
به نظر من، داستان ظرفیت خیلی خوبی برای تبدیل شدن به سریال دارد. بهخصوص که تهیهکننده معروف، ریس ویترسپون، در ژوئیه 2021 این کتاب را برای همخوانی در باشگاه کتابخوانیاش انتخاب کرد و او بیشتر اوقات پروژه اقتباسهای سینمایی از کتابهای منتخب باشگاهش را کلید میزند. از این جهت، میتوان امیدوار بود که این اتفاق برای کاخ کاغذی هم بیفتد.
از مراحل انتخاب، ترجمه و انتشار این رمان بگویید؟
من پیش از اینکه مترجم باشم، یک کتابخوان مشتاقم! از این رو همیشه به فهرست کتابهای جدید و پرفروش توجه میکنم تا از قافله مطالعه عقب نمانم. نخستینبار اسم این رمان را در فهرست پرفروشهای نیویورکتایمز دیدم و خلاصهاش، توجهم را جلب کرد. بعد از مطالعه آنقدر تحتتأثیر روایت و فضای قصه قرار گرفتم که بعد از مشورت با ناشر، ترجمه را شروع کردم. پس از آن، کتاب بقیه مراحل آمادهسازی را طی کرد و خوشبختانه ترجمه دیگری از آن منتشر نشد و درگیر فضای رقابتی و موازیکاری نشد. نسخه فارسی کاخ کاغذی در تیر ماه در دسترس مخاطبان قرار گرفت و با استقبال بسیار خوبی مواجه شد.
و در پایان از آخرین ترجمههایتان بگویید. آیا کتابی در دست ترجمه دارید؟
بله، از آنجا که داستانهای خوب تمامشدنی نیستند، من هم همیشه پیگیر آثار دلچسب هستم تا حس خوب حاصل از مطالعه رمانی جذاب را با مخاطبان ایرانی شریک شوم. در حال حاضر، یکی از جدیدترین رمانهای معمایی هارلن با همکاری نشر آموت مراحل نهایی خود را طی میکند و غیر از آن نیز، مشغول ترجمه اثری بسیار متفاوت و برگزیده هستم.
گزارشگر
بیتا ناصر