نشر آموت/ چاپ دهم/ ۴۰۰ صفحه/ ۲۹۹۰۰۰ تومان
ویکتوریا، پس از دوران کودکیاش در پرورشگاه، نمیتواند با کسی ارتباط بگیرد و تنها راه ارتباط معنیدار او با جهان از طریق گلها و معانی آنهاست. ویکتوریا جایی برای رفتن ندارد و در یک پارک عمومی میخوابد؛ جایی که از گیاهان، باغ کوچکی برای خود درست کردهاست.
خیلی زود گلفروشی محلی، استعدادهای او را کشف میکند و ویکتوریا متوجه میشود موهبت کمک به دیگران از طریق انتخاب گلها را دارد. در این میان فروشندهای مرموز در بازار گل، جواب سؤالهای ویکتوریا و راز دردناکی از گذشتهاش را میداند اما...
مجلهی اپرا : «با خواندن زبان گلها قطعا دستهگل بعدیتان را ماهرانه انتخاب خواهید کرد»
بریژیت ویکز (واشنگتنپست): قصهگویی مسحور کننده... خیلی دوست دارم به ونسا یک دسته گل بوواردیا (اشتیاق)، گل گلایل (در قلبم نفوذ کردی)، و گل استکانی (قدردانی) هدیه دهم... و یک نشان دیگر که باید به دسته گلهایش اضافه کنم؛ یک میخک صورتی (هرگز فراموشت نمیکنم)