نوشته محمدرضا آریانفر
400 صفحه
این رمان حدیث عشق است، و روایت خانوادهای که هر کدام حقایق ناگفتهای دارند؛ در این میان «آقارفیع» بزرگ خانواده، تاجر فرشی است که خلوت ناگشودهاش را با موسیقی پر کرده است، اما با دیدن تصویر دختری که قرار است عروس او شود، رعشهای مرگبار وجودش را در تبوتاب غریبی میاندازد، تا خاطراتی سر به مُهر، زبانهی عشقی دور را در او بیدار کند.
«گلشن» همسر آقا رفیع نیز از این احساس آگاه میشود و...
1,700,000ریال