تا رسیدم دفتر، زنگ میزنم #چاپخانه که #زن_همسایه و ##میوه_خارجی و #پروژه_شادی و #کلمه_های_آبی_تیره #چاپ_تمام هستند، لطفا برو چاپ بعدی که آقافریبرز میگوید «این #بازی_جوانمردانه عجب کتابی بود.»
میپرسم «خودت خواندی یا خانمبچهها؟»
میخندد و میگوید «جفتمون.»
میگویم «ممنون» که بروم سر سفارش که میگوید «ممنون چی؟ این کتاب شاهکاره.»